ما چو از بَدْوِ ازل بادهپرست آمدهایم
پس یقین است که مستان ز الست آمدهایم
قول تحیون و تَموتون نه نبی فرمودهست
مست خواهیم شدن باز که مست آمدهایم
مستی ما نه ز خمرست بیا تا بینی
نیستانیم که در عالم هست آمدهایم
عاقبت صحبت خورشید ندارد خفاش
ما روانیم نه از بهر نشست آمدهایم
طاق ابروی بتان قبلهگه اهل دل است
لاجرم از پی بت لاتپرست آمدهایم
چون نزاری نزار از هوس مهرویان
ماهیانیم که در شست به شست آمدهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز هشیار برون رفته و مست آمدهایم
وز می لعل لبت باده پرست آمدهایم
تا ابد باز نیائیم بهوش از پی آنک
مست جام لبت از عهد الست آمدهایم
از درت بر نتوان خاست از آنروی که ما
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.