من از این عهده کی برون آیم
بی دلیلی به راه چون آیم
تو بخوان تا توانم آمد من
تو ببر تا ز خود برون آیم
گر به معراج ارتقا دهی ام
سقف افلاک را ستون آیم
عدم است انتکاس و می دانم
که ز بالای سرنگون آیم
گر به رای بلند خویش روم
پس ز دو نان هنوز دون آیم
به محل از همه فریشتگان
گر توم ره دهی فزون آیم
ور به خود واگذاریم هیهات
حارث مره را زبون آیم
ور توانم ز عقل چون مجنون
در ره عشق ذوفنون آیم
باز می گو نزاریا که به خود
من از این عهد کی برون آیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از لباس قبا برون آیم
بنگرم تا ز کار چون آیم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.