خویش را با یاد جانان می دهم
هر نفس بر یاد او جان می دهم
می کنم ساغر تهی از شرب و باز
پر زخون دیده تاوان می دهم
گر چه از وصلش ندارم بهره ای
حالیا انصاف هجران می دهم
ورچه زلفش بر ضلالت می رود
من بدو اقرار ایمان می دهم
تا مگر یابم ز دل یک دم خلاص
شربت بی هوشیش زان می دهم
دیده و دل دشمن جان من اند
جان به درد از دست ایشان می دهم
از برای جمع راتر تحفه ای
هر دم از طبع پریشان می دهم
می کشم مسکین نزاری را به فکر
تشنگان را آب حیوان می دهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روی بر خاک درت، جان میدهم
جان به نرخ خاک، ارزان میدهم
از برای لختیت جان می دهم
آنچه دشوار است آسان می دهم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.