بیار باده به من ده که توبه بشکستم
اگرچه من ز الستِ ازل چنین مستم
ز بامِ گنبد نه تشت آسمانِ غرور
فرو فتادم و تاسِ وجود بشکستم
کلاهِ تقیه و دستارِ زاهدی از سر
فرو نهادم و زنّار بر میان بستم
شراب و شاهد و آوازِ چنگ و من راغب
صلایِ نوش برآمد به طبع بنشستم
گوشِ من برسد ترجمانِ باد صبا
نه حرفِ پیر که از خانقه برون جستم
حسود اگر چه خراباتی ام نام نهاد
ز ننگِ محتسب غلتبوس وارستم
ز توبه توبه کنم چون درین روش که منم
به توبه کردنِ کلّی نمی دهد دستم
اگر تمامتِ خلقِ جهان ز من ببرند
چه باک دارم از آن چون به دوست پیوستم
غمِ بروتِ نزاری نمی خورم نه مگر
که در جهان غم ریشِ کسی دگر هستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک امشبی که به خدمت به باده بنشستم
مکن به بی ادبی سرزنش که بس مستم
اگر اشارتِ بوسی کنم مکن منعم
وگر به حلقۀ زلفت برم مبر دستم
تو بس غریب نوازی اگر نه باده به دست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.