شمارهٔ ۷۱۷
تا صبح قیامت نشود ذوق فراموش
آن را که کند با تو شبی دست در آغوش
نقاش اگر این روی ببیند متحیر
چون صورت دیوار بماند ز تو خاموش
برمردم دیوانه چه انکار که عاقل
تا در دهنت می نگرد می رود از هوش
سیم است نمی دانم اگر عاج کدام است
کان را بر و گردن نتوان گفت و بنا گوش
آخر چه بلایی و چه آشوب و چه آفت
شهری ز تو پر فتنه و شهری ز تو بر جوش
جور و ستم و حیفِ رقیب اینهمه سهل است
از یاد تو باید که نباشیم فراموش
یاران خبرم نیست ملامت مکنیدم
افتاده چو بینید چه پرسید ز مدهوش
با کس نتوان گفت که کشته است که قاتل
مجروح بکرده ست و دهن بسته که مخروش
گویند که ایام گل و موسم نوروز
در خانه و بال است به بستان رو و می نوش
خاطر به گلستان نکند میل که در شهر
دیوانه بکردهست مرا سرو قبا پوش
جایی دگر از کوی دلارام نزاری
خوشتر نبود هرکه بگوید تو بمنیوش
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: منبع نزاری | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
سعید فاضلی نوشته:
اشتباه تایپی در مصراع دوم از بیت نهم :
در خانه و بال است به بستان رو و می نوش
باید به این شکل تصحیح شود …
در خانه وبال است به بستان رو و می نوش
👆⚐