گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حکیم نزاری

ساقیا تا خاطرم گیرد قرار

بیش تر هین هان بده کاسی سه چار

اضطرابِ خاطرِ مجروح را

جز به می تسکین نیاید می بیار

تا شود ساکن زمانی دردِ سر

دست گیرم باش یک دم پای دار

تو مرا معذور دار ار من تو را

رنجه می دارم به حکمِ اضطرار

بی قرارم از چه از بس دردِ دل

تو درین آتش ممانم بی قرار

میخِ مجلس بودن از کسلانی است

در گرانان در فرو بند استوار

از ملامت می شود مغزم تهی

با گران جان نسبتی دارد خمار

خونِ رز در گردنِ هر کس دریغ

احتراز از خونِ ناحق زینهار

می خوری چندان مخور کز دستِ عقل

جهل بستاند زمامِ اختیار

ما و می بر یادِ رویِ دوستان

با کسی دیگر نزاری را چه کار

حالیا غلمان و حوران حاضرند

بر امیدِ نسیه تا چند انتظار

 
 
 
دقیقی

من اینجا دیر ماندم خوار گشتم

عزیز از ماندن دایم شود خوار

چو آب اندر شَمَر بسیار ماند

زُهومت گیرد از آرام بسیار

عنصری

منقش عالمی فردوس کردار

نه فرخار و همه پر نقش فرخار

هواش از طلعت ماهان پر از نور

زمینش از بوسۀ شاهان پر آثار

بتانی اندر و کز خط خوبان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

مرا با عاشقی خوش بود هموار

کنون خوشتر، که در خور یافتم یار

کنون خوشتر، که ناگاهان برآورد

مه دو هفته من سر ز کهسار

کنون خوشتر، که با او بوده ام دی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ناصرخسرو

نبینی بر درخت این جهان بار

مگر هشیار مرد، ای مرد هشیار

درخت این جهان را سوی دانا

خردمند است بار و بی‌خرد خار

نهان اندر بدان نیکان چنانند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه