اگر عاشقی سر متاب از ملامت
غذا کن نه از آب و نان از ملامت
که دارد چو من طرفه بزمی که دارم
حریف و شراب و کباب از ملامت
همه نعمتم حاصل است و نباشد
کسی هم چو من کامیاب از ملامت
ز هرچ آن توان کرد با او اضافت
جفا کرده ام انتخاب از ملامت
موحّد خریدار باشد به جانش
مقلّد کند اجتناب از ملامت
اگر مایه ای بر سرش گستراند
تحاشی کند آفتاب از ملامت
به یک ذره بر من نیاید اگر خود
محیطی نباشد خراب از ملامت
نی ام زان شکایت کنان شتر دل
که ماند خرم در خلاب ملامت
من و بعد از این توبه در هم شکستن
خراب از نصیحت یباب از ملامت
به کنجی نشسته چو گنج از قناعت
به سر در کشیده نقاب از ملامت
نزاری مرو در خرابات مردان
و گر می روی سر نتاب از ملامت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.