به هیچ انجمن داستانی نرفت
که از حال من هم چنانی نرفت
دربن مدت از ما نکرده ست یاد
کسی کو ز یادم زمانی نرفت
ز بی داد او هیچ روزی نشد
که آوازه یی در جهانی نرفت
به بالا برآهی زمان تا زمان
ز حلق چو من ناتوانی نرفت
به چین عرق چین او دم به دم
ز فریاد من کاروانی نرفت
ز ضدان طمع داشتن یک دلی
قبولی نکردم ضمانی نرفت
مسیحی ز هر مریمی برنخاست
همایی ز هر آشیانی نرفت
به غیر دل الحمدلله هنوز
اگر نیست سودی زیانی نرفت
مراد من اندر حجابی نماند
یقین من اندر گمانی نرفت
تفاوت نکرد ار دل از دست شد
سخن نیز در نیم جانی نرفت
همین گفت بر خود ببخش ای سقیم
دگر با نزاری نشانی نرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.