ما دگر بوی کسی برنتوانیم گرفت
هر زمان شیوه ی دیگر نتوانیم گرفت
در وفای تو اگر سر برود از سر دست
شرط عهدی دگر از سرنتوانیم گرفت
گر ز هر گوشه هلیلی به درآید ماییم
که چو از هر کم مزهر نتوانیم گرفت
آفتابی تو و ما سایه از آن در عقبیم
که قدم از قدمت برنتوانیم گرفت
ما ضعیفیم و سبک دل تو گرانی مشمر
گر میانت چو کمر در نتوانیم گرفت
یار چون لشکری افتاد مسافر گشتیم
ترک دنباله ی لشکر نتوانیم گرفت
روی در روی خیال تو کنم اولاتر
که ازین روی نکوتر نتوانیم گرفت
رنگ رخ ساره چنین زرد از آن می داریم
که بر سیم تو بی زر نتوانیم گرفت
به گریبان هوای دل خود در زده چنگ
دامن دوست عجب گر نتوانیم گرفت
تکیه بر صبر نزاری نتوان کرد ای دل
نه که آرام بر آذر نتوانیم گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.