دِلا به عالمِ معنی طلب وصال از دوست
وصالِ عالمِ صورت بود محال از دوست
نظر به دیده جان کن به دوست تا ببینی
که عین وصل بود صورتِ خیال از دوست
کدام صورت و معنی به دوست هیچ طمع
مکن که باز نیابد کسی مجال از دوست
نفس نفس به غمش بیشتر تقرّب کن
چه دل بود که به دیدن شود حلال از دوست
گرت رسد سرِ پایی به سنگِ ناکامی
صبور باش به هر امتحان منال از دوست
زدستِ دوست نزاری بریز خون از چشم
که هست خون چنین ریختن حلال از دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.