ماه رویا گرچه رشک مهر و ماه آسمانی
چند با ما کینه ورزی تا کی از نامهربانی
قادری بر ناتوانان میتوانی مرحمت کن
بار هجران کی توانم برد با این ناتوانی
زندگانی نیست بی رویِ تو و جان کندن است این
زنده دل را از برایِ دوست یابد زندگانی
گر قبولم میکنی تا زنده باشم بنده باشم
هر چه میخواهی بکن بر جان من فرمان روانی
از جمال توست چندین رونقِ حسن أحسن الله
نورِ محضی، روح پاکی، عین عشقی، جان جانی
عاشقم بر ماهِ روی و سروِ بالایت اگر چه
حیف باشد حیف در پیرانه سر کردن جوانی
سرو و ماه و قامت و رویِ تو، نی من سهو کردم
غیرتِ ماهِ سپهری رشکِ سروِ بوستانی
پیش ازین بودهست با وصل تو ما را اتصالی
من تو را بشناختم بار دگر باقی تو دانی
چون نه زر داری نه زوری زاریای میکن نزاری
آبِ شورِ چشم بر کارست نی شیرین زبانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و دلتنگی خود نسبت به معشوق سخن میگوید. او به ماه و خورشید به عنوان نماد زیبایی اشاره کرده و از کینه و نامهربانی معشوق گله میکند. شاعری که به سختی بار فراق را بر دوش میکشد، از معشوق میخواهد که بر ناتوانیاش مرحم بگذارد و به او زندگی ببخشد. او به شدت به زیباییهای معشوقش معتقد است و میگوید که زندگی بدون او معنا ندارد. در نهایت، شاعر از ناامیدی و زاری خود سخن میگوید و بر این نکته تأکید میکند که با وجود محبتش، هنوز از درد دوری رنج میبرد.
هوش مصنوعی: ماه رویایی که زیباییاش باعث حسادت خورشید و ماه آسمانی میشود، چرا باید همیشه با ما بد باشد و تا کی میخواهد به خاطر بیمهری به ما آزار برساند؟
هوش مصنوعی: تو میتوانی به ناتوانان کمک کنی، اما در مقابل بار جدایی، ناتوانی من چقدر زیاد است که نمیتوانم آن را تحمل کنم.
هوش مصنوعی: زندگی بدون حضور تو معنایی ندارد و برای کسی که دلش زنده است، تنها در راه عشق به تو میتوان زندگی را یافت.
هوش مصنوعی: اگر مرا بپذیری، من آمادهام تا برای زندگیام بنده تو باشم و هر کاری که میخواهی با من انجام دهی. تو بر روح من فرمانروایی.
هوش مصنوعی: زیبایی تو باعث شده که اینقدر جلوه و رونق در حسن و زیبایی باشد. خداوند نوری خالص و روحی پاک را به وجود آورده است، که تجلی عشق و زندگی است.
هوش مصنوعی: من به زیبایی چهره و قامت تو عشق میورزم، اما افسوس که در سنین پیری، جوانی را به هدر میدهم.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به زیبایی و جذابیتهای معشوقش اشاره میکند و میگوید که وجود او، مانند سرو و ماه، شگفتانگیز و دلربا است. او به طور غیرقابل کنترلی از زیبایی معشوقش به وجد آمده و اعتراف میکند که این زیبایی، حتی غیرت و جذابیت ماه را تحت تأثیر قرار میدهد و سروهای باغ نیز به خاطر او به حسادت افتادهاند.
هوش مصنوعی: قبل از این، ما به واسطه وصالت با هم ارتباطی داشتیم. من تو را دوباره شناختم و تو خود میدانی که چه چیزی باقی مانده است.
هوش مصنوعی: وقتی نه ثروتی داری و نه قدرتی، بهتر است از ناله و زاری خودداری کنی. اشکهای تلخ تو تاثیری در کارها ندارند و زبانی شیرین هم نمیتواند کمکی به وضعیت تو بکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اقبلا هذا مکانی منعما لولا زمانی
اسمعی یا نور عقلی صوت قلبی من لسانی
دوزخِ دنیاست تاویلِ فراقِ آن جهانی
با تو بر گفتیم یارا تا بدانی گر ندانی
قیمتِ یاران ندانستیم و قدرِ همنشینان
فوت کردیم ای دریغا روزگارِ زندگانی
ز ابتدا تا با که شد هم راه توفیقِ محبت
[...]
گر بدینصورت، که هستی، صرف خواهد شد جوانی
راستی بر باد خواهی داد نقد زندگانی
کی بری ره سوی معنی؟ چون تو از کوتاه چشمی
صورتی را هرکجا بینی درو حیران بمانی
راه دشوارست و منزل دور و دزدان در کمینگه
[...]
گر پدر را ای پیر چون کودکان بابا نخوانی
گوشهٔ ابرو بکش بر وی که تا نامش بدانی
شد بهار و ساحت گلشن گرفت از نوجوانی
داد اموات چمن را خضر ابراز مهربانی
از محیط «کیفُ یحیی الارض» آب زندگانی
کرد قمری جا به شاخ سرو بهر زند خوانی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.