یاد آن شب ها که در خلوت به روز آوردمی
تا طلوع مهر با آن مهربان می خوردمی
می ز دست رشک خورشید فلک نوشیدمی
بر جمال راحت جان روح می پروردمی
می کشد صد بار نومیدی مرا هر ساعتی
کاش کی یک روی گشتی کاریا یک دردمی
دشمنم هم عاقبت آواره کرد از کوی دوست
کاش چون سرگشته ام در کوی او می گردمی
کاش طوفانی برآید تا مرا آن جا برد
خاک کویش بودمی بر آستانش گردمی
هر زمان از دل نیاوردی بلایی بر سرم
گر نزاری را ز خود چندین نمی آزردمی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.