شمارهٔ ۱۲۷۰
سوختم در زمهریر از تشنگی
تا به کی دارم نفیر از تشنگی
سینهای دارم کدامین سینه بل
کوره ای هم چون اثیر از تشنگی
ساقیا گر پایمردی می کنی
یک زمانم دست گیر از تشنگی
در نگنجد هر چه باشم منتظر
جز شرابم در ضمیر از تشنگی
از اوامم ناگزیر از مفلسی
از مدامم ناگزیر از تشنگی
در دلم زن آتشِ می گو بسوز
چند باشم در زَحیر از تشنگی
آتشی دیدی که باشد هم چو آب
خسته را آتش پذیر از تشنگی
چون سمندر هر که آتش خواره نیست
گو چو بوتیمار میر از تشنگی
زهر خور گو منکرِ آبِ حیات
تا بسوزد در سَعیر از تشنگی
زارییی ماند از نزاری ساقیا
زرد شد هم چون زریر از تشنگی
این عجایب تر که در سرمای دی
سوخت با این زمهریر از تشنگی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...