گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حکیم نزاری

مگسل نگارا پیوندِ یاری

مگذار ما را تنها به زاری

با ما مکن بس بی التفاتی

سویِ عزیزان منگر به خواری

تا یک دم از من خوش بر نیاید

هر دم به رنگی دستی بر آری

سروی تو باری آزاد می رو

از من که چون من یاری نداری

من بس نیایم گر بس بکوشم

با خیلِ هجران شب های تاری

شوریده مغزم زان می بلغزم

بر من نگیرند آشفته کاری

دل رفت و جانم شد در سرِ دل

بی جان و بی دل مسکین نزاری