یادِ آن وقت که با ما نظری می کردی
بر سر کشتهی هجران گذری می کردی
بر رگِ جانِ من از ناوکِ مژگان هر دم
می زدی تیر و نظر با دگری می کردی
هم رقیبانِ حرم را به علی رغمِ حسود
می فرستادی و و ما را خبری می کردی
روزْ روزم به شبِ وصل زبان می دادی
شبْ شبم دفعِ خمار از شکری می کردی
هر سحرگاه که از خلوتِ من می رفتی
آن شب از گریه کنارم شَمَری می کردی
وعده می کردی و بر سرو قبا می بستی
بر میان دستِ نزاری کمری می کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.