گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حکیم نزاری

بیا که جانِ منی جانِ من بیا بمرو

مکن به کامِ رقیبان مکن مرا بمرو

اگر رضایِ تو در کشتنِ من است بکش

رضا رضایِ تو دارم بدین رضا بمرو

به هر قفا که دهی شاکرم هلا باز آی

به هر جفا که کنی راضی ام بیا بمرو

به سوزِ سینه ی من مبتلا شوی بنشین

روا مدار بترس آخر از خدا بمرو

اگر به مصلحت از دستِ من بخواهی رفت

به رغمِ مدّعیان از سرِ وفا بمرو

هر آن جفا که ز بیگانه می رود بر من

رواست گو ز دلم داغِ آشنا بمرو

گر از سرِ تو برفت آن که دست گیرت بود

تو باری از سرِ پیمان نزاریا بمرو

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode