بیا که جانِ منی جانِ من بیا بمرو
مکن به کامِ رقیبان مکن مرا بمرو
اگر رضایِ تو در کشتنِ من است بکش
رضا رضایِ تو دارم بدین رضا بمرو
به هر قفا که دهی شاکرم هلا باز آی
به هر جفا که کنی راضی ام بیا بمرو
به سوزِ سینه ی من مبتلا شوی بنشین
روا مدار بترس آخر از خدا بمرو
اگر به مصلحت از دستِ من بخواهی رفت
به رغمِ مدّعیان از سرِ وفا بمرو
هر آن جفا که ز بیگانه می رود بر من
رواست گو ز دلم داغِ آشنا بمرو
گر از سرِ تو برفت آن که دست گیرت بود
تو باری از سرِ پیمان نزاریا بمرو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.