خوش است آن دو چشمِ مخمور و خوش آن دو زلفِ مشکین
خوش است آن لبان باریک و خوش آن دهانِ شیرین
خوش است آن بر و بنا گوش و میانِ طاق ابرو
خوش است آن بن دو بازو و سرو دو دستِ سیمین
عجب از کسی بمانم که بدید و خواهد اکنون
که دگر جهان ببیند به دو دیده جهانبین
به حیاتِ اهل معنی که تصوّرم نبندد
چو تو صوتی که باشد به نگارخانۀ چین
به هر امتحان که خواهی بکن التماسِ خدمت
که گرم به کفر گویی که برو بگردم از دین
به قیاس احتیاجم نبود به صورِ محشر
ز لحد برآورم سر چو تو بگذری به بالین
تو اگر چه پادشاهی نظری به کِهتران کن
که بزرگزادگان را هنرست شرطِ تمکین
نه نزاری فضولی که به مرگ خود نمیری
به تو پیش ازین بگفتم پسِ کارِ خویش بنشین
چو مگس دو دست بر سر بنشسته در برابر
که نمیدهند شکّر به تو شوربخت شیرین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
که خبر برد به بار از من مبتلای غمگین
که لبش بریخت خونم به بهانه های رنگین
شب هجر دلفروزان چو سحر ندارد امشب
تو هم ای چراغ مجلس به امید صبح منشین
سر ما دگر نخواهد بوجود آستانت
[...]
بود او مؤلف و بس بکتابهای دیرین
بود او مربی و بس بمربیان آئین
رشحات علم دانی به بشر شد از که تلقین
بخدا قسم علی بود که ابتدای تکوین
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.