می باش و از مزاج حریفان نشان طلب
با طبع هر که راست نیابی کران طلب
چون ره بری به صحبت نیکان گران مباش
جایت اگر به صدر دهند آستان طلب
مهمان گنج باش و قناعت به خاک کن
همسایه همای شو و استخوان طلب
مجموعه ایست عالم از آن انتخاب کن
مغلوبه ایست دهر درو مهربان طلب
در طبع دوستان ز حسد راستی نماند
انصاف اگر طلب کنی از دشمنان طلب
از حلقه های زلف طلسمی به چنگ آر
وز شغل آن ز وسوسه دل امان طلب
دست کسی به دامن محمل نمی رسد
کو را نه بر صدای جرس کاروان طلب
هرگاه یوسفی ز تو در راه مانده است
شیون کن و ز گم شده خود نشان طلب
ننگست در طریق کریمان معاملت
جان از «نظیری » ار طلبی رایگان طلب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به اهمیت نشان دادن خود و طلب کردن چیزهای نیکو اشاره میکند. او از خواننده میخواهد که در کنار نیکان باشد و از قناعت و مهماننوازی یاد کند. همچنین، شاعر تأکید میکند که باید در میان این دنیای پر هیاهو که با حسد و نابرابریهایی روبروست، به دوستان واقعی نزدیکتر شد و از دشمنان انصاف طلب کرد. او به جستجوی ارزشها و زیباییها در زندگی اشاره کرده و بر این نکته تأکید میکند که انسان باید در جستجوی حقیقت و چیزهای خوب باشد و از هرگونه کار زشت و ناپسند دوری کند. در نهایت، شاعری این نکته را میرساند که انسان باید در سختیها و گمراهیها صبر کند و به درستی و نیکی ادامه دهد.
هوش مصنوعی: دوست خود را بشناس و با دیگران در زندگیات هماهنگی داشته باش. اگر با کسی سازگاری نداشتی، بهتر است دوری کنی و به دنبال افرادی باشی که با تو همراستا هستند.
هوش مصنوعی: اگر به گفتگو با افراد نیکو بپردازی، برای تو ارزش و مقام بالایی خواهد بود. اما اگر در این مسیر سنگین و دشوار باشی، حتی اگر به تو جایگاه والایی بدهند، نباید به آن تکیه کنی و همواره باید در جستجوی فضل و دانش باشی.
هوش مصنوعی: به مهمانی ثروت و دارایی برو و به سادهزیستی راضی باش، همچنین مانند پرندهای در آسمان باش و از دیگران چیزهایی که در دسترسشان است، طلب نکن.
هوش مصنوعی: در این دنیا مجموعهای از امکانات و انتخابها وجود دارد، بنابراین از این گزینهها چیزی را برگزین که در عین قدرت و دشواری زمانه، بر تو مهربانی کند و به تو آرامش بخشد.
هوش مصنوعی: در دل دوستان، به خاطر حسادت، دیگر خبری از انصاف نیست. اگر بخواهی انصاف را از دشمنان بگیری، ممکن است به دست نیابی.
هوش مصنوعی: از دستان زلفی که مانند طلسم عمل میکند، بگیر و از این کار که وسوسههای دل را به دنبال دارد، رهایی بخواه.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند به محمل دسترسی پیدا کند، کسی که از صدای جرس کاروان دور افتاده باشد.
هوش مصنوعی: هر زمان که دلتنگ یوسف خود هستی و از او دور شدهای، با ناله و فریاد به یاد او باش و نشانهای از او جستجو کن.
هوش مصنوعی: در راه رفتار با بزرگان، ننگ است که جان خود را بخواهی، زیرا اگر به دنبال «نظیری» بگردی، باید بدون هزینه و رایگان به دست آوریش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر مدعی نهای غم جانان به جان طلب
جان چون به شهر عشق رسد نورهان طلب
خون خرد بریز و دست بر عدم نویس
برگ هوا بساز و نثار از روان طلب
دی یاسجی ز ترکش جانانت گم شده است
[...]
آیینه شو وصال پری طلعتان طلب
اول بروب خانه دگر میهمان طلب
گلمیخ آستانه عشق است آفتاب
هر حاجتی که داری ازین آستان طلب
ایمن ز طبع دزد شدن عین غفلت است
[...]
از پیر همت و کرمی ای جوان طلب
چون تیر قوت و مددی از کمان طلب
ای دادخواه دست به دامان عشق زن
هر حاجتی که هست از این خاندان طلب
کس بی نصیب روزی خود را نمی خورد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.