میروم زین کوی و وز رشک محبت میروم
بس که با من آشنا گشتی ز غیرت میروم
کرد شیرین اشک تلخم را شکرخند وداع
حبیب و دامانی پر از نقل محبت میروم
نوحه بر خود میکند دیوار و در از رفتنم
میبرم ذوق از جهان، از بس به حسرت میروم
حالتی دارم به این خواری که از خاک درش
گر به جنت خواندم رضوان، به منت میروم
از حجاب رفتن بیجا «نظیری» از درش
بخیهها بر دیده از اشک ندامت میروم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.