من آن صیدم که هرکس را نظر بر حال من افتد
ز بس زخم دلم کاریست در دنبال من افتد
شکارت خوش برآید چون که از منزل برون آیی
نگاهت جانب مرغ همایون فال من افتد
نیم مرغی که بس دشوار باشد صید من کردن
ز بس سستم، گره از بال من در بال من افتد
از آن برجم که هرگه عقده یی در پیش چرخ آید
ز دوران ماه من ماند ز گردش سال من افتد
بزن بر نامه ام ای ابر محشر از کرم برقی
که می ترسم ملک را چشم بر اعمال من افتد
به قاتل خون خود پیش از سئوال حشر می بخشم
که در شرمندگی می ترسم از اهمال من افتد
مرا گستاخ گویی هاست در مجلس نخواهد شد
که دایم بند حسرت بر زبان لال من افتد
مران از گوشه چشمم که از عالم همین دارم
که در هر شادی و غم قبله آمال من افتد
بسی پرشوق می آید «نظیری » کعبه می ترسم
بتی ناگه ز طاق از شوق استقبال من افتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تصویر کشیدن حال و روز خود پرداخته و از زخمهای عاطفی و دردهای درونیاش سخن میگوید. او خود را مانند صیدی میداند که نظر دیگران به او میافتد و در پی احساسی عمیقتر است. شاعر به زیبایی از عشق و حسرت صحبت میکند و نگران است که اعمال و رفتار او زیر نظر باشد. او همچنین از کنشهای اجتماعیاش و تأثیرات آنها بر خودش سخن میگوید و به نوعی به شکنندگی احساسات انسانی اشاره دارد. در نهایت، او به استقبال از عشق و دردها و شادیهای زندگی میپردازد و از نگرانیاش در مورد قضاوت دیگران و درونگراییاش سخن میگوید.
هوش مصنوعی: من شکاریتی هستم که هرکسی نگاهی به حال من بیند، به خاطر زخمهای فراوانی که در دلم دارم، تحت تأثیر قرار میگیرد و به دنبال من میآید.
هوش مصنوعی: وقتی تو از خانه بیرون میآیی و به اطراف نگاه میکنی، زیبایی تو به قدری خوشایند است که مانند خوشبختی و شانس من به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: نیم مرغی که به سختی شکار میشود، به خاطر مشکلات زیاد، گرهای از بال من به بال من میافتد.
هوش مصنوعی: از آن برجم که هر بار که مشکی در برابر آسمان به وجود آید، یاد و یادگاری از دوران زندگی من به ذهنم میآید و همچنان که زمان به گردش خود ادامه میدهد، از سرگذشت من دور نمیشود.
هوش مصنوعی: بارش باران نیکویی تو را بر زندگی من ببار، زیرا نگرانم که اعمال زشت من سبب قضاوت شدنم شود.
هوش مصنوعی: من به قاتل خود پیش از آنکه از او سوالی در روز قیامت بپرسم، میبخشم، زیرا نگرانم که ناخواسته بر اثر سهلانگاری من، خجلتزده شوم.
هوش مصنوعی: من در مجالس جرات و جسارت بیان احساساتم را ندارم و همیشه حسرت گفتن آن چه در دل دارم بر زبان خاموشم سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: از گوشه چشمم دور نشو که من تنها در این دنیا به یاد تو هستم و در هر خوشی و ناراحتی، تو هدف و آرزوی منی.
هوش مصنوعی: نظیری با شوق و اشتیاق به ملاقات میآید، اما من نگرانم که بر اثر این شور و شوق، بتّی ناگهان از سقف بیفتد و به کعبه آسیب برساند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نمی خواهم نقاب از صورت احوال من افتد
که در جمعیت دلها خلل از حال من افتد
مرا بی حاصلی برده است از یاد چمن پیرا
مگر ابری به فکر سبزه پامال من افتد
سپهر از خرده بینی می شمارد دانه روزی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.