به دل ز شوق تو چون ناله در سماع آید
اجابت از در و بامم به استماع آید
میی است در خم شوقم که گر به جوش رود
هزار ذره و پروانه در سماع آید
چنان به نالش من روزگار خوش دارد
که گر خموش شوم به سر نزاع آید
به بیع عشوه برم جان که مست ناز مرا
اهانتی است که خود بر متاع آید
بجاست ناله مرغ چمن که گل به شتاب
چنان رود که مگر از پی وداع آید
چسان فسانه بلبل برم به درد سرش
سریست آنکه ز بوی گلش صداع آید
سر از اطاعت فرمان کشم جم و کی را
که بنده یی که مطیع تو شد مطالع آید
نمونه ای ز وصال تو و نمایش ماست
که ذره در نظر از هستی شعاع آید
به صبر داد «نظیری » قرار، فرمان ده
که غم به بدعت و هجران به اختراع آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.