ای عرش بر این سریر سلطانی تو
مهمانی بزم دوست ارزانی تو
این مشعله ها که بر رواق فلک است
شمعی است برای شب مهمانی تو
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
ای عرش بر این سریر سلطانی تو
مهمانی بزم دوست ارزانی تو
این مشعله ها که بر رواق فلک است
شمعی است برای شب مهمانی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این بخش از شعر به توصیف عظمت و زیبایی سلطنت خداوند میپردازد. شاعر اشاره میکند که عرش (شکوه الهی) به عنوان تخت سلطنت، مهمانسرای محفل دوستان خداست. همچنین، شعلههای درخشان بر آسمان، به عنوان شمعهایی برای روشنایی شب مهمانی خدا تعبیر شده است. بهطور کلی، این اشعار به جنبههای باعظمت و ظریف الهی اشاره دارند.
هوش مصنوعی: ای آسمان، بر این تخت فرمانروایی، تو مهمان جشن دوست هستی که برای تو هدیه آورده است.
هوش مصنوعی: این نورهایی که در آسمان میدرخشند، مانند شمعهایی هستند که برای شب جشن و مهمانی تو روشن شدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آن که به حکم، ملک میرانی تو
وز دل، خطِ نانوشته، میخوانی تو
گر باتو نگویم که چگویم در دل
نا گفته وناشنیده میدانی تو
در درد اگر طالب درمانی تو
بیهوده چرا به درد درمانی تو
جز هست کننده هر چه هست است تویی
افسوس که قدر خود نمی دانی تو
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.