زینهار ایدل از آن غمزه که شمشیر بدست است
باحذر باش که از مست کسی طرف نبستهست
کس چه سان از تو برد جان که زدنباله حشمت
حشم ناز و فنون تا نگری دست بدست است
کام من از تو همین بس که بپای تو نهم سر
که مرا پایه ز اندازه بالای تو پست است
نیست از پیچش موی تو مرا روی رهائی
کاین بلائی است ، که پابندِ من از روزِ الست است
پاس خوددار که در عهد تو هر خون که بریزد
مردم از چشم تو بیند که خطا شیوه مست است
اینهمه حلقه و چین و گره و بند چه حاجت
هرچه خواهی بکن ایزلف کست دست نبسته است
همه شب می نبرد خواب زاندیشه جهانرا
کآخر اینفتنه که برخواست کیش رأی نشست است
لَوحَش الله ، که نگاهِ کژَت از گوشهء ابرو،
راست چون تیر کماندار رها کرده و شست است
نیر آخر کشدم غیرت آنخال که دانم
خفته در کنج لبش چون مگس قندپرست است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق و مشکلات عشق میپردازد. شاعر از غم و غمزهی معشوق سخن میگوید و هشدار میدهد که محبت او خطرناک است. او اشاره میکند که در برابر جذابیت معشوق، روح و وجودش تحت فشار و بلاتکلیفی است. شاعر با ابراز ناز و ظرافت معشوق، میگوید که نمیتواند از عشق او رها شود و تمام تلاشش در پی او بینتیجه است. همچنین به آثاری که عشق معشوق بر دل و جان او گذاشته اشاره میکند و میگوید چقدر زخم عشق او سخت و عمیق است. در نهایت، شاعر به سرگیجه و سردرگمی ناشی از عشق اشاره کرده و این احساسات را به صورت زیبا و هنرمندانه بیان میکند.
هوش مصنوعی: ای دل، مواظب باش که آن زیبایی که با نگاهش فریبت میدهد، ممکن است خطرناک باشد. با احتیاط رفتار کن، زیرا بسیاری از جذابیتها ممکن است به قیمت گزاف تمام شوند.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیداند که تو چگونه جان خود را به خاطر زیبایی و فریباییات از دست دادهای؛ پس از آنکه به دنبال جلال و شکوه خود رفتی، حالا در حال مقایسه و تماشا هستی.
هوش مصنوعی: خواسته من از تو همین است که برای تو به نشانه احترام سرم را به زمین بگذارم، زیرا بلندای مقام تو فراتر از آن است که من بتوانم به آن برسیم.
هوش مصنوعی: چون موی تو به فرم دلنشینی پیچیده است، من هرگز نمیتوانم از بند این عشق رهایی یابم. این مصیبت و گرفتاری، از روز آغاز خلقت من که از پیش مقدر شده، به من وابسته است.
هوش مصنوعی: در اینجا به شخصی توصیه میشود که در مواجهه با خونریزی و مشکلات، خویشتنداری کند. در زمانهای که او زندگی میکند، هر خطایی که اتفاق بیفتد، مردم آن را به چشم او میبینند و او باید مراقب باشد که به رفتارهایی بیفتد که باعث ایجاد بینظمی و آشفتگی نشود. این وضعیت نشاندهنده ناپایداری و تاثیرات عاطفی است که میتواند به تباهی او منجر شود، مانند وضعیتی که مستی به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: این همه زحمت و پیچیدگی و محدودیت چه فایدهای دارد؟ هر کاری که میخواهی بکن، چون معشوق تو دستش بسته نیست.
هوش مصنوعی: هر شب خواب از افکار و اندیشههای انسان دور میشود، زیرا آخر آن این بلای بزرگی که آغاز شده، نشانگر این است که فرقهها و عقاید مختلف به پا خواستهاند و در حال شکلگیری هستند.
هوش مصنوعی: به حمد خدا، نگاه کج و معوج تو از گوشه ابرویت، مانند تیر کمانداری که رها شده، به سرعت و به دقت به هدف میزند.
هوش مصنوعی: نیر آخر کشتم غیرت آنخال به این معناست که گاهی اوقات احساس میکنم غیرتم به خواب رفته، مانند مگسی که به دنبال قند است و در کنج لب معشوق آرام گرفته.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روزگاریست که در خاطرم آشوب و فلانست
روزگارم چو سر زلف پریشانش از آنست
در همه شهر چو افسانه بگفتند زن و مرد
قصه ما که برانیم که از خلق نهان است
همچنان در عقب روی نکو می رودم دل
[...]
دل دیوانه که خود را به سر زلف تو بستست
کس بر او دست نیابد که سر زلف تو بستست
چکند طالب چشمت که ز جان دست نشوید
بوی خون آید از آن مست که شمشیر به دست است
به امیدی که شبی سرزده مهمان من آیی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.