گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نیر تبریزی

از هر طرف که پای به پیچم ز کوی تو

دل میکشد ز جانب دیگر بسوی تو

گر من زبان شکوه ندارم ز خوی تو

آید خطی که عیب تو گوید بروی تو

دل پیش تست جنگ و کشاکش فرو گذار

تا زنده ام رها نکنم تار موی تو

گر کاروان مشگ زایران رود بچین

نشگفت از ایندو سلسلۀ مشگبوی تو

یعقوب اگر تجسس یوسف فرو هلد

من بر ضلال باقیم از جستجوی تو

هر دل که بنگرم ز تواش خون بسافر است

آبی دگر مگر نبود در سبوی تو

زنجیروار زلف رسا گو که جانمن

بر لب رسید از آن لب پرخاشجوی تو

گر طعن مرد و زن همه بر روی مارود

گو رو گرفته ایم بروی نکوی تو

این ناز و نخوتی که تو داری به تشنگان

گر جان دهد در آرزوی طرف جوی تو

ایدیده چند در پی خوبان سنگدل

خون جگر نداد مگر شست و شوی تو

نیرّ طمع ز زلف دراز بتان ببر

این عمر کوته تو و این آرزوی تو

طبعم بجای شعر شکر میدهد اگر

آبی دگر خورد ز لب بذله گوی تو