در کوی خرابات مناجات توان کرد
در طور لقا عیش خرابات توان کرد
گر بازی شطرنج خط و خال تو این است
لیلاج جهان را به رخت مات توان کرد
ای زاهد مغرور به طاعت مکن افغان
شیخی به چنین کشف و کرامات توان کرد
گر مرکب تحقیق توانی به کف آری
سیاره صفت سیر سماوات توان کرد
تا کی سخن از خرقه و سجاده و پرهیز
ارشاد بدین کهنه خرافات توان کرد
کی بر سر بازار خرابات مغان خرج
سیم دغل از توبه و طامات توان کرد
روی تو به خوبی نه بدان مرتبه دیدم
کاندیشه حسنش به خیالات توان کرد
گر دیده تحقیق بود درک تجلی
از چهره هر ذره ذرات توان کرد
دادند نشان رخت آن زمره که گفتند
سجده ز برای صنم و لات توان کرد
چون پیش نسیمی صفت و ذات یکی شد
کی فرق میان صفت و ذات توان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جائی که به طاعات مباهات توان کرد
محراب صنم قبلهٔ حاجات توان کرد
من روی به کعبه نهم از خاک در تو
از کعبه اگر رو به خرابات توان کرد
چون روح قدس در طلب زندهٔ شوقم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.