گنجور

 
نسیمی

ای جمالت نسخه اسماء حسنی آمده

وی خم ابروت ما اوحی و اوحی آمده

آمده در شأن چشمت رمز ما زاغ البصر

روی و مویت را بیان یس و طاها آمده

بسته از لعل لبت یاقوت را خون در جگر

در دندان تو از لؤلؤی لا لا آمده

معنی «آنست نارا» راز و رمز آن «شجر»

دیده ام آن عارض و آن قد و بالا آمده

غمزه ات با عاشقان در شیوه سفک دماست

گرچه رویت سوره انا فتحنا آمده

از ظهور آفتاب رویت ای بدر منیر

هردو عالم ذره سان در عشق دروا آمده

سجده روی تو می آرد نسیمی دایما

ای جمالت مظهر ایزد تعالی آمده