گنجور

 
نسیمی

تا فضل خدا بر صفت ذات برآمد

مطلوب میسر شد و حاجات برآمد

بی کیف و کم آن کس که چو ما نطق خدا شد

چون عیسی مریم به سماوات برآمد

از مصحف روی تو به فال من درویش

گه نون و گهی سوره صافات برآمد

ابلیس چو پیچید سر از سجده رویت

مردود خدا گشت و ز جنات برآمد

صوفی که ندید از رخ تو معنی دل را

محروم ز الا شد و از لات برآمد

تا مصحف رخسار ترا دید وجودی

از دایره گلشن لمعات برآمد

تا خواند نسیمی ز رخت آیت رحمت

ایمن ز بلا گشت و ز آفات برآمد