گنجور

 
نسیمی

سر زلفش دو عالم را به یک جو برنمی‌آرد

بیا ای خواجه! گر هستت سر سودای بازارش

بیا و خرمن تقوی به باد عاشقی بر ده

که دارد آتش موسی شراب ناب اسرارش

نسیمی عهد دلداری نبسته است آنچنان با تو

که در دنیا و در عقبی بود غیر از تو بازارش