گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سرایندهٔ فرامرزنامه

دگر باره گفت ای جهان سخن

جوانی به سال و به دانش کهن

درختی کجا چار گوهر در اوست

همه مغز او نغز بینی و پوست

یکی ساق فرقش هزاران هزار

سیاه و سفید و نقب شش هزار

یکی شاخ او زرد و دیگر کبود

به من پیرمرد این سخن ها نمود

شنیدم که اصل وی آمد سفید

ولی فرق او نار و جوز است و بید

به هرگونه میوه بدان شاخ بر

چه گوید در این گرد والاگهر