دگر گفت کای نامور مرد شنگ
شنیدم به گیتیست پنهان نهنگ
نه پیدا به مرد است و همراه مرد
دوان مرد او درپی آید چو گرد
شب و روز تازان و در پی دوان
چو دیدش نبخشد زمانی زمان
مرا و تو را در پی است این نهنگ
نه جای درنگ و نه یارای جنگ
به پاسخ بدو گفت کای پهلوان
حذر کن که ناگه بپرد روان
نهنگ اندرون هفت خوانست و مرگ
که برد یکایک همه شاخ و برگ
تو پویان و نازان و اندر ز پی
چه درویش با او چه سالار کی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.