گنجور

 
ناصرخسرو

گوئیم بتوفیق خدایتعالی جنابت از جماع واجب شود از فرود آمدن آب پشت هر چند جماع نباشد و از روی با روی شدن دو ختنه گاه هرچند آب فرود نیاید و از دیدن خواب چون آب فرود آید و لفظ جنابت را از دور شدن گرفته اند که دوریرا عرب مجانبت گویند و بیگانه را اجنبی گویند و تاویل بحقیقت آنست که سخنگوی اندر دعوت حق علم را بخداوند حق نسبت کند و خویشتن را از دعوی علم که گفته باشد دور کند و آن خویشتن شستن او باشد و چون ازو آبی بیرون آید که از آن همچون اوئی بحاصل آید خویشتن شستن مردم واجب شود معنیش آنست که چون از زبان مردم سخنی بیرون آید کز آن سخن زایش روحانی باشد و اندر دل مردم صورتی بندد همچنانکه از آب زایش ظاهر جسمانی بحاصل آید بر آنکس واجب شود که خویشتن را از آن سخن دور کند مر آن سخن را بسوی امامان هفتگانه نسبت کند و آن ازو خویشتن شستن روحانی باشد همچنانکه از مجامعت جسمانی خویشتن را بشویند و بآب هفت اندام را پاک کنند و جنابت حلال دلیل است بر آنکس که او بر فرمان خداوند روزگار سخن گوید و حرام دلیل است بر آنکس که سخن (نه) بفرمان گوید و خواب دیدن دلیل است بر آنکس که سخن بگوید بیقصدی از سخن تاویل و پس از آن آگه شود که این سخن از تاویل بود و مرو را اندر آن سخن گرفتاری نباشد ولیکن آن سخن را نسبت بامام باید کردن همچنانکه آنکس را که اندر خواب جماع بیند سرو تن بباید شستن و اندر مجامعت نفسانی گوینده چون مرد است و پذیرنده چون زنست و بر هر دو (در) جنابت جسمانی و روحانی شستن واجب شود یعنی باید که هر دو مر آن گفته و شنونده را نسبت بامام کنند همچنانکه نر و ماده هر دو سر و تن بشویند و آب فرود آمدن بی جماع دلیل است بر سخنی که گفته شود و از آن مر شنونده را معنی نگشاید و بدین همه رویها جنابت نفسانی واجب شود و مومن مخلص آنست که جنابت جسمانی و روحانی را شستن بر خویشتن واجب داند.