اکنون با سرحکایت رویم. از یمامه چون به جانب بصره روانه شدیم به هر منزل که رسیدیم جای آب بودی جای نبودی تا بیستم شعبان سنه ثلث و اربعین واربعمایه به شهر بصره رسیدیم دیوار عظیم داشت الا آن جانب که با آب بود دیوار نبود و آن شط است و دجله و فرات که به سرحد اعمال بصره هم میرسند و چون آب حویزه نیز به ایشان میرسد آن را شط العرب میگویند. و از این شط العرب دو جوی عظیم برگرفتهاند که میان فم هر دو جوی یک فرسنگ باشد و هر دو را بر صوب قبله برانده مقدار چهار فرسنگ و بعد از آن سر هر دو جوی با هم رسانیده و مقدار یک فرسنگ دیگر یک جوی را هم به جانب جنوب برانده و از این نهرها جویهای بیحد برگرفتهاند و به اطراف به در برده و بر آن نخلستان و باغات ساخته، و این دو جوی یکی بالاتر است و آن مشرقی شمال باشد نهر معقل گویند و آن که مغربی و جنوبی است نهر ابله، و از این دو جوی جزیره ای بزرگ حاصل شده است که مربع طولانی است و بصره بر کناره ضلع اقصر از این مربع نهاده است و برجانب جنوبی مغربی بصره بریه است چنان که هیچ آبادانی و آب و اشجار نیست، و در آن وقت که آن جا رسیدیم شهر اغلب خراب بود و آبادانیها عظیم پراکنده که از محله ای تا محله ای مقدار نیم فرسنگ خرابی بود اما در و دیوار محکم و معمور بود و خلق انبوه و سلطان را دخل بسیار حاصل شدی.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: نویسنده در این متن به سفر خود از یمامه به بصره میپردازد. او شرح میدهد که در طول مسیر به نقاطی با آب و بدون آب برخورد کرده است. وقتی به بصره میرسند، میبیند که این شهر دیواری بزرگ دارد، به جز سمت آب که دیوار ندارد. شط العرب که از پیوستن چندین رود حاصل میشود، به شهر بصره میرسد و از آن دو جوی بزرگ به نامهای نهر معقل و نهر ابله منشعب میشود. این نهرها به آبادانی باغها و نخلستانها کمک کردهاند، اما در زمان رسیدن نویسنده به بصره، شهر خراب و تخریب شده بود و فاصلههای زیادی میان محلهها وجود داشت. با این حال، به رغم خرابیها، دیوارها و بناهای محکم موجود بود و جمعیت زیادی در آن جا زندگی میکردند.
هوش مصنوعی: اکنون به داستان خود میپردازم. هنگامی که از یمامه به سمت بصره حرکت کردیم، در هر منزلی که رسیدیم، یا آبهایی وجود داشت یا نبود تا اینکه در بیستم شعبان سال ۴۳۴ به شهر بصره رسیدیم. بصره دارای دیوار بزرگی بود، به جز قسمتی که کنار آب قرار داشت و آنجا دیواری نبود، زیرا به شط العرب که شامل دجله و فرات میشود، نزدیک بود. همچنین آب حویزه نیز به این منطقه میرسید و به همین خاطر به آن شط العرب میگویند. از این شط العرب دو جوی بزرگ جدا شدهاند که فاصله میان دهانه هر یک از آنها یک فرسنگ است و هر دو به سمت قبله به اندازه چهار فرسنگ ادامه دارند. سپس در انتهای هر دو جوی به هم پیوسته و یک جوی دیگر به سمت جنوب هدایت میشود و از این نهرها جویهای زیادی به اطراف ایجاد کردهاند که باغها و نخلستانها را آبیاری میکنند. یکی از این جویها که در شمال شرق است، نهر معقل نام دارد و آن که در جنوب غربی قرار دارد، نهر ابله نامیده میشود. از این دو جوی، جزیرهای بزرگ به وجود آمده است که شکلی مستطیلی دارد و بصره در کناره ضلع کوتاهتر آن قرار دارد. در سمت جنوبی مغربی بصره، منطقهای خشک و بیآب و علف وجود دارد. در زمان رسیدن ما به آنجا، شهر عمدتاً خراب بود و آبادانیها به طور پراکنده دیده میشد که بین هر محله تا محله دیگر تقریباً نیم فرسنگ خرابی وجود داشت؛ اما دیوارها و ساختمانها محکم و در حال آبادانی بود و جمعیت زیادی در آنجا زندگی میکردند و سلطان درآمد قابل توجهی داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.