بدانید که نام دلیلست برنامدار و نامدار از نام بی نیاز است . ونام حرفهای ترکیب کرده است که راه برد مردم را سوی مقصود او. و نام بر پانزده روی است : یکی را ازو موضوع خوانند ، یعنی نهاده ، چون آب و آتش و خاک و جز آن که معروف است میان اهل لغت پارسی، و نه از بهر معنی مرآب را آب خوانند و مر آتش را آتش بل که نام نهاده چنین باشد . و دیگر نام صورت است ، اعنی بهره ، چنانک گویی ستور ونبات و میوه وجز آن و این نامهاست که بر صورتها افتده. سدیگر نام فاعل است، اعنی کننده ، چنانک گویی گوینده و خورنده و بخشنده و جز آن ، از بهر این کار که کرد او را این نام نهادند . چهارم نام فعل است چون خوردن و بخشیدن و گفتار و جز آن ، که نام آن کار است که کار کنی کند . پنجم نام کرده است، و آنرا مفعول گویند، چنانک گویی خورده و بخشیده و گفته و جز آن . ششم نام رامشتق گویند ، اعنی شگافته ، چون گرمابه که شگافته از آب گرم است ، و چون گردون که شگافته از گشتن است که فعل اوست . هفتم نام را موصول گویند ، اعنی پیوسته ، چون عبدالله و پسر احمد و برادر احمد و جز آن که دو نام بهم پیوسته است . هشتم نام آنست که کسی را خوانی که ای فلان، بمخاطبه، اگر نامش آن باشد که تو گویی تا نباشد . نهم نام سوگند است، چنانک گویی والله و بقبله و بمسلمانی و جز آن . دهم نام فرمان است ،چنانک گویی برو و بیای و بخور و جز آن . یازدهم نام صفت است ، و آن بسیار گونهاست ، از آن بعضی آنست که نام خویش از ذات خویش یافته است، ، چون سپیدی که نام خود ازذات خویش یافته است و چون سیاهی و جز آن ، و دیگر نام از صفتی است که نام از جهت نوع خویش یافت ،چنانک چوب و گوشت نام از جهت چوبی و گوشتی یافتند که هر یکی نوعی است از جسم؛ دیگر گونه از نام صفات آنست که نام نه از جهت خویش یافته است بل که از چیزی دیگر یافته است ، چون دراز و کوتاه که نام از جهت درازی و کوتاهی یافته ، درازی و کوتاهی دیگرست و دراز و کوتاه دیگر. دوازدهم نام از مضاف گویند، اعنی باز بسته ، چون کهن و نو وبنده و آزاد و جز آن که هریکی ازین چیزها این نام باز بستن او باید بمخالف او، چنانک کهن را بنو توان شناختن ،و بسیار را باندک توان شناختن، که بسیار بیش ازوست، چنانک اندک را به بسیار توان شناختن از بهر آنک چون اندک به بسیار باز بسته شود آن وقت اندک اندک توان خواندن، سیزدهم نام را اشارت خوانند، چنانک گویی من و تو و این و آن و ایشان و ما و جز آن .چهاردهم نام را ادوات گویند، اعنی دست افزارها ، چون کاغذ و دوات و قلم و جز آن . پانزدهم نام را مصادر گویند چون پزیدن و دوختن و نبشتن و جز آن . اینست حد نام و نامدار که بازنموده شد، و زین مر جوینده توحید را راه گشاید.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن به بررسی تعاریف و انواع نامها پرداخته و نامها را به پانزده دسته تقسیم میکند. این دستهها شامل نامهای موضوع، صورت، فاعل، فعل، مفعول، مشتق، موصول، مخاطب، قسم، فرمان، صفت، مضاف، اشارت، ادوات و مصادر هستند. هر دسته به طور مختصر شرح داده شده و به نوع کارکرد آنها در زبان و معنا اشاره میشود، مانند نامهایی که به اشیاء، افراد، صفات و کارها تعلق دارند. در نهایت، متن به ارتباط این مفاهیم با توحید و فهم بهتر آن اشاره میکند.
هوش مصنوعی: بدانید که نام به عنوان یک نشانه، مظهر هویت و خصوصیات است و به نوعی انسان را به مقصودش هدایت میکند. نامها میتوانند به چند دسته تقسیم شوند: اولین دسته شامل اسمهای موجودات ملموس مانند آب و آتش است که بواسطه عادت و فرهنگ مردم بر آنها گذاشته شده است. دومین دسته به ویژگیهای ظاهری اجسام اشاره دارد، مانند نامهایی که روی حیوانات، گیاهان یا میوهها گذاشته میشود. سومین دسته نامهایی هستند که به کارها و اعمال نسبت داده میشوند، مانند نام گوینده یا خورنده. به همین ترتیب، نام میتواند به عملها، مفعولها، واژههای مشتق، اسمهای متصل و همچنین نامهایی که در هنگام خطاب استفاده میشود، تقسیم شود. همچنین نامهایی وجود دارند که به قسمتی از عمل یا نتیجه عمل اشاره دارند، مانند سوگند یا فرمان. علاوه بر این، صفات مختلفی نیز وجود دارند که نام به واسطه ویژگیهای ذاتی یا صفات دیگر بر اجسام گذاشته میشود. در نهایت، نامها میتوانند به وسیلههای مورد استفاده یا افعال اشاره کنند. این مفاهیم به وضوح نمایانگر اهمیت نامها در شناخت و درک پدیدههاست و میتواند به جستجوی یک پارچهگی و یگانگی در وجود انسان کمک کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.