او راگوئیم که هر نادانی که او کار بحکمت کند ناچاره کار بفرمان کار بندی کند حکیم. و کار مر نفس راست بیاری عقل و هر نفسی کز عقل بهره بیش دارد کار او نیکوتر است . و چون اندر عالم هر کار کنی که هست کار بفرمان نفس همی کند چنانک دست افزارهای پیشه وران و اندامهای ایشان همی بفرمان نفسهای ایشان همی کار کند و آسیاها و دولابها که همی کار کند، بدان حکمت همی کار کند که نفس مردم اندریشان نهادست ، دانستیم که این آسیای عظیم که این عالم است بفرمان نفس همی کار کند و مر نفس را و مرین عالم را هردو را خداوندی دیگر است که او از کار کن و ناکار کن که ضد یکدیگرند برتر است. و دلیل بردرستی این قول آنست که ما هر صانعی که اندر عالم همی یابیم که بروی از رویهای بمصنوع خویش ماند، و مریشان هر دو را صانعی دیگر یابیم چنانک درود گر که صانع است و تخت مصنوع اوست و تخت همچون درود گر جسم است و بجسمی صانع مانند مصنوع است هر دو را مصنوع طبایع یافتیم بدانچ چوب نباتست و درودگر از نبات بحاصل آمده است و نبات مصنوع طبایع است چون درودگر . و طبایع همه جسم بودند صانع و مصنوع نیز مانند یکدیگر بودند . پس گوئیم که ایشان را صانه است بر افراز ایشان. پس گوئیم که نفس کلی صانع ایشان است ، باز چون درودگر را و طبایع را و نفس را جوهر یافتیم که صانع بمصنوع ماننده تر است، باید که صانع حقیقت پدید آورنده جوهر باشد نه از چیزی، و از دیگر روی چون مر عالم را از نفس اثر پذیر یافتیم دانستیم که اگر میان نفس و میان عالم همکوشکی نیستی عالم از نفس صورت و صنعت نپذیردی. و مر آن همکوشکی را میان ایشان بجوهریت یافتیم . و از جوهر برتر چیزی نشناختیم ، پس دانستیم که مبدع حق آنست که جوهر را او جوهر گردانیده است نه از چیزی بل بوحدت خویش که فراز جوهرست، و فراز جوهر نه مروهم را راه است و نه مر سخن را جای گشتن است ، و آن برتر از صفت و ناصفت است.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به تحلیلی عمیق درباره رابطه بین عقل، نفس و عالم میپردازد. نویسنده استدلال میکند که هر انسانی که با حکمت عمل کند، ناچار است که به نفس خود و به فرمان عقل خود توجه کند. اعمال هر فرد باید به مانند ابزارهای کارگران تابع نفس آنها باشد. همچنین، عالم نیز باید همانند یک آسیاب بزرگ باشد که تحت تأثیر نفس انسان عمل میکند.
نویسنده به این نکته اشاره دارد که خدایی بزرگتر از این نفس و عالم وجود دارد که این دو را به هم پیوند میدهد. او بیان میکند که هر صانعی در دنیا بر اساس مادیاتی که دارد، صنعت خود را ایجاد میکند و جوهر اصلی همه اینها خداوند است که از هیچ جوهری تولید کرده است. در نهایت، او تأکید میکند که خداوند حقیقی، مبدأ و خالق همه جوهرهاست و برتر از هر توصیف و تعریف میباشد.
هوش مصنوعی: هر کس که بیدانشی، کاری انجام دهد، ناچار است که دستور آن کار را از حکمت بگیرد. و هر کاری که مطابق با عقل باشد، درستتر است. در این دنیا، هر عملی که انجام میدهیم، تحت فرمان نفس ماست، مانند ابزارهای کارگران که به فرمان نفسهایشان عمل میکنند. آسیابها و دستگاهها نیز براساس حکمت کار میکنند که در نفس انسانها گذاشته شده است. بنابراین، میدانیم که این جهان بزرگ نیز تحت فرمان نفسها اداره میشود و هر دو یعنی نفس و جهان، تحت سلطهی خداوند دیگری هستند که از کار و عدم کار، فراتر و برتر است. دلیل این مطلب این است که ما هر سازندهای را در این دنیا مییابیم که بر اساس ویژگیهای خلقشدهی خود، عمل میکند. همچنین برای هر دو یعنی سازنده و ساخته، سازندهی دیگری وجود دارد. به عنوان مثال، نجار که سازنده است، ساختههایش همچون کارهای خود او از چوب و گیاه به وجود میآید و به طور کلی، مواد و اشیاء نیز سازنده و ساختهشده در کنار یکدیگر هستند. بنابراین، میتوانیم بگوییم که آنها دارای سازندهای هستند که آنها را از هم تفکیک میکند. ما همچنین میگوییم که نفس کلی، سازندهی آنهاست و از این رو، اگر بین نفس و عالم ارتباطی وجود نداشت، عالم از نفس تأثیر نمیپذیرفت. این ارتباط را نیز در جوهر آنها یافتیم و هیچ چیز برتری بر جوهر شناسایی نکردیم. بنابراین، میدانیم که مبدع حقیقی، جوهر را به وجود آورده است نه از چیزی، بلکه با یگانگی خود که فراتر از جوهر است و هیچ راهی برای رسیدن به آن وجود ندارد. آن مبدع، فراتر از تمام صفات و ناپسندها است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.