گنجور

 
ناصرخسرو

عالم نامی است گرفته از عالم، و گرد آرنده است این نام مر فایده دهنده و فایده پذیر را، از بهر آنک جملگی عالم جسمانی خود این دو چیز است یا عالم نورانی است چون افلاک و کواکب، یا سفلانی است چون طبایع. و آن نورانی فایده دهنده است. و این سفلانی فایده پذیر. . هر چه اندرین دو میان از زایشها است همه مادت پذیر است از طبایع، و همچنین هر فایده دهنده ای و فایده پذیری عالم باشد از مردم، زا بهر آنک غرض آفریدگار از عالم مردم است از بهر فایده پذیرفتن او به علم. نبینی که رسول الله صلی الله علیه و آله گفت «الناس عالم او متعلم او مستمع و سائر الناس همج، گفت: مردمان به جملگی دانش دهنده است و دانش پذیر و دیگر مردم فرومایه و گول و چون گوئیم جسمانی مرکب گفته شود که آنچه او را درازا و بالا و پهناست آنچه از بر یکدیگر بساخته است، چون جزهای این عالم که بر یکدیگر بسته است تا ازو عالم آمده است.

این است معنی عالم جسمانی، مرکب و چون گوئیم عالم روحانی بسیط گفته شود که آن فایده پذیر و فایده دهنده که جزءها نیست مرو را، و گران نیست و فراهم آورده نیست و نه بساخته، زانها نام هست که چون آن نام بگویی بدان یک نام بسیار چیزها گفته شود جز آن، چنانک گویی «روی مردم»: این نامی باشد که گرد آورد مر بسیار نامها را که اندروست، چون پیشانی و ابروها و چشمها و گوشها و بینی و مژه و بناگوش و رخ و زنخ و دهان. پس چون این همه نامها به یک جای گرد آیند همه به جملگی روی باشد. و روی نامی است گرد آرنده این چیزهای نامدار. و همچنین عالم نامی است گرد آرنده فایده دهنده و فایده پذیرنده. و عالم بسیط نامی است گرد آرنده مر نفس و عقل را. و مر مادت دادن عقل و نفس را و پذیرفتن نفس مران مادت را از عقل کلی بی زمان و مکانی.