از قول گروهی از دانایان خواجه شهید ابوالحسن نخشبی رضی الله عنه اندرین معنی آنست که از بر فلک الافلاک نوری لطیف است نه متحرک و نه و ساکن که سر زبرین از آن نور باریک است و بنفس کل پیوسته است، و سر فرودینش کثیف و ستبرست و اندر فلک پیوسته است، و هر نفسی که علمی از علمها بیاموزد آن علم مرو را دست باز ندارد که نیست شود، بلکه او را باقی کند و اگر آن علم دینی بود پرورده شده باشد بعمل شریعت و پرهیز چون آن نفس از جسد جدا شود، از افلاک و اجرام بگذرد و بدان نور رسد که یک سر ازو بنفس کل پیوسته است و دیگر سرش بفلک پیوسته است و بدان طرف باریک و لطیف قرار گیرد و بنفس کل پیوسته شود، و هر چه نفس بد کرداران و معاقبان باشد بدین طرف قرار گیرد که بفلک پیوسته است.
و قول شهید اندر کتاب «محصول» آنست که عالم جسمانی فنا پذیرد بآخر کار، و او رضی الله عنه بتناسخ و گشتن نفس از جسدی بدیگر جسدی گوید.
و قول دهقان- که پسر شیخ شهید بود و صاحب جزیره خولان پس از بو یعقوب او بود- اندر برزخ آنست که گوید «برزخ نفس طبیعی است و نفوس مردم تا بعالم طبیعی پیوسته باشند از برزخ رهایی نیابند و از بر طبایع نباشد، و اشارت نکرد بچیزی مر برزخ را چنانک پدرش کرد، و دهقان بر بو یعقوب طعن کرد اندرین معنی و گفت که او تناسخی بود، و قول برخی از فاضلان علم شریعت حق آنست که برزخ علم ظاهر است و مثلهای و رمزهای شریعت است و چنان گفتند این کسان که هر نفسی که علم ظاهر را بصورت خویش کند اندرین عالم باشد تا آن زمان که بعلم عقل رسد، و چون بعلم عقل رسد آنگه از عالم طبیعت بیرون شود و بعالم عقل رسد، و سوی این مردمان چنانست که دوزخ عالم جسمانی است و فانی است و بهشت عالم روحانی است و باقیست، و چنین گفتند این مردمان که قائم قیامت که پیغامبر خلق را بدو خواند هر که مرو را بحقیقت دانست و نفس خویش را بشناخت او بکار کرد ازین عالم بدان عالم رسد و مرورا بازدارنده یی بماند و قول گروهی از حکماء اندر برزخ آنست که برزخ علم فکریست، و علم فکری میانجی است میان علم شریعتی و میان علم عقلی این قول نزدیک است بقول شهید که برزخ میانجی است از میان فلک و عالم نفس.
و قول گروهی اندر برزخ آنست که نفس تا هفت مرتبت برو نگذرد بعالم عقلی نرسد، همچنانک جسد بهفتم مرتبت تمام شود و بنعمتهای جسمانی رسد، مر نفس را بدان هفت مرتبت بکار باید تا اندر عالم عقل بفعل آید و بنعمتهای ابدی و ثوابهای باقی رسد و اما شرح این حال ما اندر کتاب، «مصباح» گفته ایم که ببرهانهای عقلی نه بر طریق تناسخ، و نه بر دعوی، بی برهان و قول بویعقوب سجزی اندر برزخ جای چنانست که برزخ مر شریعتهای پیامبران را خواهد و ایشان را علیهم السلام خداوندان دور ستر خواند و قائم علیه السلام را خداوند دور کشف خواند و خداوند گور عظیم نیز گویدش و از پیش آدم علیه السلام سخن گوید وز پس قیامت بگوید که چنین خواهد بودن بی معنی و برهانی، و چنین گوید که نفسهای تعلیمی به قوت تایید انبیاء علیهم السلام اندر عالم جسمانی قرار گرفتند و بقوت خداوند گور بزرگ و روحانی شوند، و نزدیک او برزخ شرایع انبیاء است، و جای دیگر هم بویعقوب برزخ مر شخصهای مردم را گوید، و گوید که نفسها اندر شخصها همی گردند اندرین عالم تا آنوقت که خداوند قیامت بباید آنگه هر نفسی که نیکوکار باشد بتایید رسد و بعالم عقلی بر شود و آن بهشت است، و هر نفسی که بدکردار باشد تایید نپذیرد و اندر عالم جسمانی بماند، و دوزخ اینست بو یعقوب را سخنان نیک و پسندیده بسیار است اما آنچ اندر ثبات تناسخ گفت که خردمندان نپسندیدند و قول اهل ظاهر اندر برزخ آنست که برزخ گور است کنده یی که کالبد مردم اندر و نهند و میان ایشان اندرین سخن خلافی نیست اما اندر عذاب گور و صفت منکرو نکیر اختلاف است میان اهل ظاهر- این جمله که گفته شد گفتار اهل شریعت است اندر برزخ و اما سخن طبایعیان و منطقیان و تناسخیان آنست که بگوئیم از این پس سخن بیشتر مردمان از اهل فلسفه و طبایع چنانست که برزخ نامی شریعتی است که خداوند شریعت آورد، و ایشان مر خداوند شریعت را ناموس گویند.
و بعضی بنام و معنی، برزخ منکر شدند و بهری بمعنی مقر آمدند و بنام منکر شدند و سخن آنکسان که بمعنی اقرار دادند و آن آن مردمانند از فیلسوفان که دوزخ مر عالم جسمانی را گویند و بهشت مر عالم روحانی را نهند و این مردمان بمذهب حقیقت میل کنند و خواهند که سخن فلسفی و شرعی را بهم فراز آرند و مذهب ایشان آنست که برزخ این شخص مردم است و قول ایشان آنست که چون نفس مردم حقائق فلسفی و شریعتی و عقل و معقول بشناسد بعالم روحانی رسد و هیچ بازدارنده یی نماند او را از آن عالم و اندر عالم عقلی با فرشتگان بماند اندر نعمتهای ابدی، و قدرت جاودانی، و او صورتی گردد از علم و حکمت نگاشته بر نفسی بسیط علمی و عقلی و فکری و عقاب بزرگ این گروه جاودان ماندن است اندر دائره طبیعت و از طبیعت مران قوت خواهند که نفس کل بدان قوت جنباننده فلک الافلاک است، و فلک الافلاک جنباننده همه فلکهاست، و آن قوه فاعله برین است طبایع و عالم جسمانی را.
و قول ابوالحسن عامری(؟) اندر کتاب مقالات چنان است که مهتران ثنویان ایدون گویند که معنی برزخ از اول موجود است مردم را از آغاز کون او، ولکن هر کسی بمعنی دیگر گویند، و نزدیک ثنویان چنانست که ظلمت را دو قوت است، هردو نکوهیده: یکی شهوت و دیگری جهل و برزخ ظلمت است که روح اندرو بدین دو قوت نکوهیده نیاویزد که هر دو قوت دیوان است و دیوان آن کسانند که این دو قوت نگاه دارند، و هر نفسی که بدین دو قوت اندر مانده باشد اندر برزخ باشد همیشه، و هرگز روح او بعالم نورانی نرسد، و آن وقت که نور از ظلمت جدا شود و نور بر ظلمت قادر شود نفس این کسان اندر دائره ظلمت بماند جاودان و چنین گوید که نور را دو قوت است هر دو ستوده: یکی پارسایی و دیگر علم و این هر دو قوتهای پسندیده اند و نورانی اند و چنین گویند که هر روحی که پارسا شود و قوت شهوانی را بشکند آن وقت که نور کلی بر ظلمت قادر شود و او بدان عالم نورانی رسد و بدان عالم بماند جاودان با قدری تمام و نعمتی دائم و ما گوئیم که جمله سخنها اندر نفی برزخ و اثبات آن بر چهار قسمت است، قسمتهای عقلی که هیچ عاقل از عقلاء مذاهب مر آنرا باز نتوانند زدن: یکی قوت آنکسانست که برزخ هم محسوس گویند و هم موهوم، و محسوس شخصها را خواهند و موهوم مر آن نور را خواهند که زبر فلک الافلاک است خواجه شهید یاد کند و این نیز قول آن مردمانست کز عبدان که صاحب جزیره عراق بود حکایت کنند و دیگر قول آنکسانست که برزخ را نه محسوس گویند و نه موهوم، و آن فلاسفه و دهریان و طبایعیان و فلکیان اند و سدیگر قول آنکسان است که برزخ محسوس را گویند و موهوم نگویند و آن تناسخیان اند بمذهت افلاطون دعوی کنند، و آن نیز طریق بویعقوب سجزی است و چهارم قول آنکسانست که برزخ موهوم گویند و محسوس نگویند و بدان مران نور را خواهند که زبر فلکست بر طریق خواجه شهید و پسرش حسن مسعود و آن احمد صالح(؟) که پیش ازیشان بود پس ما سخنهای شریف را و سرهای عظیم را جمله یاد کردیم از بهر صلاح خداوندان عقل تا کسانی که راه نمی دانند راه برند و گمراهان مر بیچارگانرا از راه نبرند و سخن حق را از باطل بدانند و محققان راه از مبطلان جدا کنند، و شنودیم که یکی از ضعیفان جوینده یکی را از عالمان پرسید از حال و حقیقت برزخ، آن دانا از آن ضعیف هزار درم خواست بهای آن سخن، و این درم ازو بستد و تا این سخن مرورا بگفت، که «آن سخن کفر است» و هر کسی مرروایی کار خویش را بی فرمان سخن همی گویند و خویشتن را و خلق را بآتش همی برند، چنانک خدای تعالی همی گوید، قوله: «فاتبعوا امر فرعون و ما امر فرعون برشید یقدم قومه یوم القیامه فاوردهم النار و بئس الورود المورود و اتبعوا فی هذه لعنه و یوم القیمه بئس الرفد المرفود.» همی گوید: پس فرمان فرعون رفتند و فرمان فرعون نه راست بود فرعون پیش قوم خود میرود روز قیامت تا بیارد ایشان را بآتش و آن بد آوردن حالی است وز پس ایشان است اندرین جهان لعنت و بروز قیامت آن بد سود کردن است.
اینست قول هر گروهی اندر برزخ که یاد کرده شد، و ما حقیقت برزخ بفرمان خداوند روز کار المستنصر بالله صلوات الله علیه و علی آبائه الطاهرین و ابنائه الاکرمین اندر کتاب «مصباح» یاد کرده ایم.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن بیان میکند که برزخ به عنوان یک مرحله میان دو جهان مادی و روحانی در نظر گرفته میشود. در اینجا نظرات مختلفی درباره ماهیت برزخ و جایگاه نفس ارائه شده است. برخی دانشمندان معتقدند که برزخ فضایی است که نفوس انسانها تا رسیدن به مرحله عقلانی در آن گیر میافتند و حتی میتواند به عنوان مکانی برای عذاب در نظر گرفته شود.
در مقابل، برخی دیگر برزخ را به معنای آگاهی و علم میدانند که ارتباطی با دین و شریعت دارد. آنها معتقدند که هر کس که به حقیقت علم دست یابد به مرتبتهای بالاتر روحانی صعود خواهد کرد.
در نهایت، برزخ نه تنها به عنوان یک حالت فیزیکی، بلکه به عنوان وضعیتی روحانی و آگاهی در نظر گرفته میشود که در آن انسانها بر اساس اعمال خود در این دنیا، در آینده مورد قضاوت قرار خواهند گرفت.
در کل، متن شامل بحث درباره برزخ، تناسخ، علم و معنای زندگی در دو جهان مادی و روحانی است و نظرات مختلف فلاسفه و دانشمندان را رصد میکند.
هوش مصنوعی: طبق گفتههای گروهی از دانایان، خواجه شهید ابوالحسن نخشبی میگوید که در فراز آسمانها نوری لطیف وجود دارد که نه در حرکت است و نه ساکن. این نور از یک طرف به ذات و حقیقت وجود متصل است و از طرف دیگر، به مناطق پایینتر که کثیف و سنگیناند، تعلق دارد. هر زمان که فردی علمی را میآموزد، آن علم برای او باقی میماند و از بین نمیرود، بهخصوص اگر علمی دینی باشد که با عمل به شریعت و پرهیزکاری پرورش یابد. وقتی روح از بدن جدا میشود، از آسمانها عبور کرده و به آن نور میرسد که از یک طرف به حقیقت و از طرف دیگر به آسمان متصل است و در سمت باریک و لطیف آن قرار میگیرد و به حقیقت مرتبط میشود. همچنین، هر چه که روح به بدی کرده باشد، به سمت آسمان سنگینتر و کثیفتر قرار خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: شهید در کتاب «محصول» بیان میکند که جهان مادی در نهایت نابود خواهد شد و او به موضوع تناسخ و انتقال نفس از یک جسم به جسم دیگر اشاره میکند.
هوش مصنوعی: دهقان، که پسر شیخ شهید و صاحب جزیره خولان بود، در مورد برزخ بیان میکند که برزخ به معنای نفس طبیعی است و تا زمانی که نفوس مردم به عالم طبیعی متصل باشند، از برزخ رهایی نخواهند یافت. او به صورت خاص به تعریف پدرش از برزخ اشارهای نکرد و به بو یعقوب انتقاد کرد و او را به تناسخ متهم کرد. برخی از عالمان علم شریعت معتقدند برزخ به معنای علم ظاهر است، که شبیه مثلها و رمزهای شریعت میباشد. آنها بیان کردند که هر نفسی که علم ظاهر را با صورت خود بپذیرد، در همین جهان خواهد ماند تا اینکه به علم عقل دست یابد. پس از آنکه به علم عقل رسید، از عالم طبیعت خارج میشود و به عالم عقل میپیوندد. از دیدگاه این افراد، دوزخ مربوط به عالم جسمانی است و فانی است، در حالی که بهشت عالم روحانی و باقی است. آنها همچنین متذکر شدند که قائم قیامت، که مردم را به سوی حق دعوت میکند، آن کسی است که خود را بشناسد و از این جهان به آن جهان منتقل شود. گروهی از حکما برزخ را به عنوان علم فکری تعریف کردهاند که میانجی بین علم شریعت و علم عقل است و این تعابیر به قول شهید نزدیک است که برزخ را بهعنوان واسطهای بین فلک و عالم نفس در نظر میگیرد.
هوش مصنوعی: بر اساس دیدگاه برخی، روح انسان تا زمانی که از هفت مرحله عبور نکند، به عالم عقل نمیرسد. مشابه اینکه جسم انسان باید به کمال برنامهریزی شدهاش در مرحلهی هفتم برسد تا از نعمتهای مادی برخوردار شود. روح نیز باید از این هفت مرحله عبور کند تا به عقل برسد و از نعمتهای ابدی و پاداشهای جاودانه بهرهمند شود. در کتاب «مصباح» توضیحات بیشتری دربارهی این مراحل و دلایل عقلی ارائه شده است، بدون اینکه به مسالهی تناسخ پرداخته شود. این بیانات دربارهی برزخ بیانگر این است که برزخ مکانی است که در آن شریعتهای پیامبران باید رعایت شوند و خداوندان مخصوص برزخ به پیامبران اطلاق میشود. در این مرحله، روحها در حالی که تحت تأثیر دستورات انبیاء قرار دارند، به مراحل مختلفی میرسند. روحهای نیکوکار به عالم عقل صعود میکنند که جایگاه بهشت است، در حالی که روحهای بدکار در عالم مادی باقی میمانند و به نوعی دوزخی میشوند. در نهایت، نظرات مختلفی وجود دارد دربارهی وضعیت روحها در برزخ و عذابهایی که در این مرحله وجود دارد، و بین گروههای مختلف تفاوتهایی در فهم این موضوع دیده میشود.
هوش مصنوعی: برخی افراد به برزخ به عنوان یک مفهوم منفی نگاه کرده و آن را به عنوان یک مکان خاص تفسیر کردند. این افراد، فلسفه و معنای عمیقتر آن را مورد توجه قرار میدهند و معتقدند که برزخ در واقع وضعیت انسانها است. بر اساس دیدگاه آنها، زمانی که روح انسان واقعیات فلسفی و دینی را درک کند، به دنیای روحانی میرسد و هیچ چیزی نمیتواند او را از این مسیر بازدارد. در این حالت، او در عالم عقل با فرشتگان زندگی کرده و از نعمتهای ابدی برخوردار میشود. این افراد به این باورند که درک عمیق از علم و حکمت میتواند روح را به سطوح بالاتر هدایت کند. همچنین، آنها به این نکته اشاره دارند که ماندن در حالت طبیعی و محدودیتهای آن، عذاب و عواقب بزرگی برای انسانها به همراه دارد. به عقیده آنها، روح انسان به نوعی نیروی محرک جهان هستی است و این نیروی فاعلی است که بر طبیعت و عالم مادی اثر میگذارد.
هوش مصنوعی: ابوالحسن عامری در کتاب مقالاتش چنین بیان میکند که برخی از بزرگان ثنویات معتقدند که مفهوم برزخ از ابتدای وجود انسانها موجود بوده است، هرچند هر کس تعبیری متفاوت از آن دارد. به باور ثنویان، ظلمت دارای دو نیروی ناپسند است: یکی شهوت و دیگری جهل. برزخ در واقع ظلمت است که روحها در آن گرفتار این دو نیروی ناپسند هستند، و این دو نیروی ناپسند به دیوان تشبیه شدهاند که کسانی هستند که این نیروها را در خود نگه میدارند. روح هر فردی که گرفتار این دو نیرو باشد در برزخ باقی میماند و هرگز نمیتواند به عالم نورانی دست یابد. زمانی که نور از ظلمت جدا شود و بر ظلمت غلبه کند، روح کسانی که در آن ظلمت باقی ماندهاند به شدت در معرض خطر است. آنها بر این باورند که نور نیز دو نیروی پسندیده دارد: یکی پارسایی و دیگری علم. هر کسی که با شکستن نیروی شهوانی، پارسا شود، وقتی که نور بر ظلمت غلبه کند، به عالم نورانی وارد میشود و در آن عالم به طور دائمی باقی میماند و از نعمتهای فراوان بهرهمند خواهد شد. سخن گفتن درباره برزخ را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد: اول، کسانی که برزخ را هم محسوس و هم موهوم میدانند؛ دوم، کسانی که برزخ را نه محسوس میدانند و نه موهوم، که این دیدگاه متعلق به فلاسفه و طبیعتگرایان است؛ سوم، کسانی که برزخ را محسوس میدانند و موهوم نمیدانند؛ و چهارم، کسانی که برزخ را موهوم میدانند و محسوس نمیدانند. سپس نویسنده به سخنانی شریف و اصولی اشاره میکند که برای راهنمایی افراد عقلگرا در درک حقیقت برزخ و عدم گمراهی آنها مطرح شده است. در پایان، داستانی از یک پرسشکننده ضعیف آورده میشود که از یک عالم درباره حقیقت برزخ سؤال میکند و پاسخ آن عالم را میشنویم که این مفاهیم باعث خطر جهنم و عذاب ابدی میگردند.
هوش مصنوعی: این عبارت به توضیح نوعی از اعتقادات و آموزهها در مورد برزخ اشاره دارد. در اینجا، به نقل قولهایی از گروههای مختلف اشاره شده و بیان شده است که حقیقت برزخ تحت فرمان خداوند است. همچنین اشاره شده که این موضوع در کتابی به نام «مصباح» بررسی شده و به وضعیت خاصی در روزی به نام «روز المستنصر بالله» مرتبط است که به احترام پیامبر و اهل بیت او اشاره میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.