سرما و گرما دو کناره است مر اعتدال را، و راحت و لذت اندر اعتدال است، و نفس از اعتدال قرار گیرد، وزین هر دو کناره بگریزد، و همچنین هر حالی ستوده میانجی است بمیان دو حال ناستوده و قول حکماء علم الهی اندرین معنی آنست که گویند«کل مدح هو عدل بین حاشیتی جور» گویند: هر ستایشی دادیست اندر میان دو کناره ستم، چنانک دلیری میانجیست بمیان بد دلی و دیوانگی، و دلیری که میانجی است ستوده است دو کناره او که دیوانگی، و بد دلی است نکوهیده است، و همچنین جوانمردی کردن میانجی اسف میان رفتی، و اسراف و جوانمردی ستوده است، و هر دو کناره اش هم زفتی و هم اسراف نکوهیده است، و چنانک خدای تعالی فرمود، قوله:«و لا تجعل یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا».
گفت: مکن دست را بگردن بسته، یعنی از بخیلی، و نیز مگستر مردست را همی گستردن تابنه نشینی ملامت زده و پشیمان شده و خردمندی میانجی است میان بیهدگی و عاجزی از سخن و جز آن و دیگر خصلتهای ستوده همه میانجیست و ستوده است بمیان دو کناره ناستوده خویش پس گوئیم که اعتدال از آن میانجیان ستوده است بمیان دو کناره ناستوده که یکی از او گرماست و دیگری سرما، و این هر دو دشواری اندر دو کناره عالم اند گرمی بغایت برتری است- که مرکز آتش است- و سردی بغایت فروتری است،و بدین دو چیز نفس اندر این عالم رنجه شود، و آن حال که میان این دو حال است نفس از او لذت یابد پس ترسانیدن پیامبر علیهم السلام مر امت را بسرما و گرمای قیامت ازیشان بر سبیل مثل بود و بدین گفتار معنی، آن خواستند، که هر که او توحید را بی میانجی اولیاء خدای و بی عمل پذیرد مفرط شود، اعنی از حد اندر گذرد، از یراک بی میانجی، اولیاء و رسول و وصی و امام مر توحید را صفت نتوان کردن، و اگر کسی بی این میانجیان توحید جوید معطل شود اعنی که خدای را نیست گوید، پس اگر بی میانجیء اولیاء خدای خواهد که نیست بگوید و بکوشد تا اثبات کند بتشبیه اندر افتد و این هر دو کناره توحید است یکی تشبیه ماننده بسرمای زمهریر که او فرودین نقطه عالم است و مردم اندر تشبیه آن وقت افتد که با مثالهای کثیف و ظاهر شریعت توحید جوید. و همچنین چون بی ظاهر بر مثل و شناختن تاویل آن مثلها توحید جوید اندر تعطیل افتد که برترین حدی است از عالم که آنجا آتش سوزان است، و آنچه بمیانجی میانجیان حق گفته شود و اعتقاد کرده شود بر اعتدال باشد، و آنکس از سرما و گرمای قیامت رسته شود، چنانک خدای تعالی میگوید، قوله: «لا یرون فیها لا شمسا و لا زمهریرا» همی گوید: نبینند اندر بهشت نه گرما و نه سرما معنیش آن خواست که مومنان را توحید آلوده نشود نه بتشبیه و نه بتعطیل، و هم این معنی بود که کز رسول صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدند از حال بهشت که سرد است یا گرم؟ وی علیه السلام جواب داد و گفت: هو سحیح مثل برد السحر گفت: هواء بهشت میانه است نه سرد است و نه گرم همچون خنکیء سپیده دم و گفتن او صلی الله علیه و آله و سلم که بهشت نه سرد است و نه گرم نشان بود از آن که اندر بهشت مرگ نیست، از بهر آنک مرگ از این دو حال مخالف است: یا سرمای بی حد، یا گرمای بی حد و هر چیزی که آن بچهار درجه سرد است از داروها یا بچهار درجه گرم است آن چیز زهرکشنده است، و هر کجا سرما و گرما نباشد مرگ نباشد- این بود معنی ترسانیدن پیغامبران علیهم السلام مر خلق را بسرما و گرمای قیامت و چنان بباید دانستن مومن را که بقیامت نه سرما است و نه گرما و این مثلی بود که رسولان زدند، بل چنان باید صورت کردن که اگر همه سرماهای عالم جسمانی بر یک مردم جمله کنی تا همه قوت خویش بدان یک تن رساند صد سال اندر آن یک تن از آن سرما آن رنج نبیند که بیک دم زدن از رنج سرمای قیامت بیند، و حال گرمای قیامت هم برین جمله قیاس باید کردن، ولکن ما خواستیم تا معنی رنج بدین عقوبت مر خلق را که پیغامبران علیهم السلام زلیفن کردند باز نماییم، نه آن خواستیم که عقوبت نفی کنیم. نعوذ بالله من عذاب الله.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: سرما و گرما دو حال متضاد هستند که اعتدال، یعنی حال میانه، را تشکیل میدهند. راحتی و لذت در اعتدال است و نفس انسان در این حالت آرامش مییابد. هر حالت مثبت میانجی دو حالت منفی است، بهعنوان مثال، دلیری میان بددلی و دیوانگی، و جوانمردی میان اسراف و خساست. خداوند نیز در قرآن به اعتدال اشاره کرده و از افراط و تفریط نهی کرده است. در نظر حکما، مدح و ستایش همواره مربوط به اعتدال است.
پیامبران به انسانها هشدار میدهند که از سرما و گرمای قیامت بترسند، چرا که هر دو به نوعی افراط در حال هستند. کسانی که بدون واسطه اولیای خدا به توحید میپردازند، ممکن است افراطی شوند یا در تصور توحید دچار مشکل شوند. بر اساس آموزههای دینی، بهشت در اعتدال است و نه گرما دارد و نه سردی، چرا که مرگ و عذاب از این دو حال ناشی میشود. بنابراین انسان مؤمن باید از سرما و گرما در قیامت آگاه باشد و به یاد داشته باشد که در بهشت نه سردی و نه گرمی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: سرما و گرما دو حد نهایی اعتدال هستند و آرامش و لذت در اعتدال وجود دارد. نفس انسان زمانی آرام میگیرد که در اعتدال باشد و از هر دو حد دوری گزید. این موضوع در مورد هر حالتی صدق میکند که میان دو حالت ناپسند قرار دارد. حکما میگویند هر ستایشی در واقع عدلی است میان دو نقیصه. به عبارتی دیگر، دلیری که بین بددلی و دیوانگی قرار دارد، ستوده شده و بددلی و دیوانگی نکوهیدهاند. همچنین، جوانمردی در میانه اسراف و زهد نیز ستوده است، چرا که هر دو حالت اسراف و افراط مورد نکوهش قرار گرفتهاند. خداوند نیز فرموده است که انسان نباید دستش را به شدت بسته نگه دارد و نه آنقدر گشاد کند که منجر به نکوهش و ناتوانی شود.
هوش مصنوعی: گفت: دست را به گردن خود نبند، به معنای بخیل بودن است، همچنین در مورد مردی که از ترس ملامت، خود را عقب میکشد و پشیمان میشود. خردمندی همواره میانجی است بین بیهدفی و عجز از سخن گفتن و دیگر خصوصیات نیکو. اعتدال در این میانجیگری یعنی میانهروی در میان دو حال ناپسند، یکی گرمای شدید و دیگری سرمای شدید است. هر دو این حالات، دشواریهایی در دو طرف عالم هستند. گرما بسیار بالاست و مرکز آتش محسوب میشود، در حالی که سرما به شدت پایینتر است. نفس در این عالم در رنج است و حالت میانه بین این دو، موجب لذت برای نفس میشود. ترساندن پیامبر توسط خداوند از سرما و گرمای قیامت، به صورت مثال بیان شده است، تا نشان دهد کسی که به توحید میرسد و میانجی اولیاء خدا و اعمال صالح را نادیده میگیرد، از حد خود خارج میشود. اگر کسی بدون این میانجیها به دنبال توحید برود، ناکام میماند و به عبارت دیگر، خداوند را انکار میکند. به همین ترتیب، اگر او بخواهد و برای اثبات وجود خدا تلاش کند، در تشبیه میافتد که این هم خود یکی از دو نقیض توحید است. یکی از این دو نقیض، تشبیه است که مانند سرمایی بسیار شدید میشود. مردم در زمان تشبیه به توحید میرسند، اما با مثالهای ناچیز و ظاهری شریعت، و همچنین وقتی بدون ظاهر به سراغ معانی و تأویل مثالها بروند، به تعطیل و انکار میافتند. اعتقاد به حق از طریق میانجیها، اعتدال را به همراه دارد و کسی که از سرما و گرمای قیامت رها میشود، بهشتی است. خداوند میفرماید: «در آنجا نه گرماست و نه سرما» که به معنی این است که ایمان مومنان به توحید از هیچ نوع تشبیه یا تعطیلی به دور است. همچنین وقتی از رسول خدا (ص) در مورد حال بهشت پرسیدند که آیا سرد است یا گرم، پاسخ داد: هواء بهشت میانه است، نه سرد و نه گرم. این نشاندهندهی آن است که در بهشت هیچ مرگی وجود ندارد، چراکه مرگ به یکی از این دو حالت متضاد مربوط میشود: سرمای بینهایت یا گرمای بینهایت. هر چیزی که در دماهای بسیار سرد یا بسیار گرم باشد، کشنده است. بنابراین، هر جا که سرما و گرما نباشد، مرگ نیز نخواهد بود. اینها معانی ترساندن پیامبران از سرما و گرمای قیامت است و مؤمن باید بداند که در قیامت نه سرمایی وجود دارد و نه گرمایی. همچنین میتوان گفت اگر تمام سرماهای عالم را بر یک نفر جمع کنیم، او یکصد سال هم از آن سرما رنج نخواهد برد، در حالی که در یک لحظه از سرمای قیامت، رنجی بسیار بزرگتر خواهد دید. همین مورد در مورد گرمای قیامت هم صادق است. هدف ما تنها نشان دادن معنای رنج به خاطر عذاب است، نه اینکه عذاب خداوند را انکار کنیم. خداوند از عذاب خود ما را محفوظ بدارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.