او را گوئیم که بباید دانستن که آن زشت باشد از کننده آن که مرورا اندران کار زشت مرادی نباشد نیکو، و چون مردی دزد که زاهدی را بکشد شاید دانستن که مراد آن مفسد بکشتن او از دو کار است: یکی از بازداشتن آن زاهد مرورا از فساد تا از بازداشتن او برهد و دیگر تاخواسته آن زاهد بستاند، و بدین هر دو بهانه سخت زشت و ناپسندیده است بسوی عقل، اما چون مراد اندر فسادی ظاهر سخت نیکو باشد روا باشد بلکه واجب باشد آن فساد کردن، چنانک رسول صلی الله علیه و آله بابتداء رسالت کافران مکه را بکشت و آن حکمتی سخت بزرگ بود، از بهر آنک مراد رسول علیه السلام اندران کشتن سوی عقل سخت ستوده بود، از بهرآنک رسول علیه السلام مر کافران را برای امر معروف و نهی منکر گشت و طبع و خاصیت عقل امر معروف و نهی منکر است، و رسول الله علیه السلام مر کافران را از پرستش بتان که غایت منکر است سوی پرستش خدای خواند که غایت معروفست و چون ازو نصیحت نپذیرفتند و بغایت جهل بودند او علیه السلام دانست بنور نبوت که اندر باقی عمر ایشان ازیشان بپذیرفتن ایمان صلاحی نخواهد آمدن که بدان راحت ابدی یابند و بر جهل بخواهند مردن ایشان را بکشت تا بغایت ناستوده خود برسند، و دیگر گروه که زیشان امید صلاح بود بکشتن ایشان عبرت گرفتند و اندر ایمان رغبت کردند و از منکر بازگشتند و معروف را بپذیرفتند، ازین نیکوتر مرادی چگونه توان بحاصل کردن که رسول علیه السلام کرد که بکشتن جاهلان چندین خلق را کز روزگار او علیه السلام تا امروز آمدند اندرین عالم و تا قیامت خواهند آمدن بصلاح باز آورد، و هر روزی آن صلاح برفزونست تا بآخر آن صلاح بآخر دهر بکمال رسد، و این همچنان بود که کسی صلاح صد هزار تن نیکوکار بفساد یک تن بدکردار بجوید، و این سوی عقل سخت پسندیده است، چنانک چون حال بعکس این باشد سوی عقل ناپسندیده باشد، و آن آن باشد که کسی صلاح یک تن مفسد بفساد صد هزار مصلح بجوید، از این روی بود که رسول صلی الله علیه و آله بآغاز پیغامبری بت پرستان را بامر خدای تعالی بکشت، چنانک خدای تعالی فرموده بود او را، قوله « یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم» گفت: ای پیامبر جهد کن با کافران و منافقان و ستبر دل باش بدیشان، پس از روی نگاهبانی او مرخلق را قصاص نهاد میان مردم تا از گناه باز باشند و دیت فرمود و مر جراحت را مکافات فرمود چنانک خدای تعالی گفت قوله « و کتبنا علیم أن النفس بالنفس و العین بالعین و الانف بالانف و الاذن بالاذن والسن بالسن و الجروح قصاص» گفت: بریشان نوشتیم اندر توراه که تن را تن بدل باشد چشم را چشم و بینی را بینی و گوش را گوش و دندان را دندان و جراحتها را قصاص، یعنی همچنان جراحت کنید مر آن کس را که کسی را جراحت کند. و مردزد را عقوبت فرمودبدست بریدن چنانک گفت قوله « السارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما جزاء بما کسبا نکالا من الله» گفت: هر که دزدی کند از مرد وزن دستهای ایشان ببرید مکافات آنچ ایشان الفغدند تا رسوا شوند از خدای و رسول او.
و مرزنا کننده را حد فرمود صد تازیانه چنانک گفت: قوله: «والزانیه و الزانی فاجلد و اکل واحد منهما مائه جلده و لا تأخذ کم بهما رأفه فی دین الله» .
گفت: هر که زنا کند از زن و مرد هر یکی را صد تازیانه بزنید و برایشان شما را رحمت مبادا اندر دین خدای، و خدای مفسدان را و راهزنان را کشتن و بردار کردن نهاد، چنانک فرمود قوله:«انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا أن یقتلوا أو یصلبوا أو تقطع أیدیهم و ارجلهم من خلاف».
گفت: مکافات آنان که با خدای و رسول او حرب کنند و اندر زمین فساد کنند آنست که بکشندشان یا بردارشان کنند یا دست و پایشان مخالف ببرند.
پس رسول این حدها و قصاصها بفرمان خدای بفرمود تا مردم را بازداشت باشد از بی فرمانی و فساد، بجمله هر کاری که آن بظاهر زشت است و مران را بباطن مرادی و مقصودی نیکوست آن زشت است آن کار نزدیک عقل نکوهیده است، مثال این چنین است که اگر مردی را فرزندی دزد و مردم کش و بدکردار باشد و آنمرد فرزند خویش را بکشد فرزند کشتن بظاهر کاری زشت است سوی عقل و لکن چون غرض آن کس بکشتن فرزند خویش صلاح بسیار مردم باشد چون صلاح پدرش و صلاح دیگر فرزندان و همسایگان و جز آن او ازین همه مردمان بازداشته شود، کشتن فرزند بدین روی سوی عقل سخت نیکوست. و بعکس این اگر کسی مر دزدی را و مفسدی را نفقات و ستور و سلاح دهد بظاهر این نیکویی کردن نیکوست ولکن چون بدانی کز بهر آن همی دهد تا براه مردمان شود و مال مردمان بستاند و بی گناهان را بکشد بدین مقصود زشت آن نیکویی سوی عقل سخت زشت باشد، همچنین عفو کردن نیکوست ولکن اگر امیری مر دزدی مردم کشی را که اندرو هیچ مصلحت نباشد عفو کند تا او دیگر باره مردم کشد و راه زند بیشتر از آن که کرده بود آن عفو سوی عقل سخت زشت باشد، بسبب زشتی آن غرض. پس درست کردیم که زشت داشتن و نیکو داشتن عقل مر کارها را بمقدار مقصودهاست که اندر آن کارها باشد. و غرض کارهای رسولان خدای تعالی همه بغایت نیکوست از آنچ فراز آمده صلاح و خیر و دور کننده فساد و شر کارهای ایشان علیهم السلام است، و همه پسندیده عقل کل است و پسندیده باری سبحانه است، اما تقصیر کردن اندر عبادت از نماز و روزه و دیگر فرائض چون طاعت ولی، زمانه و جز آن همه تقصیر است اندر شکل آفریدگار و تقصیر شکل آفریدگار ناسپاسی است، و ناسپاسی بعقل زشت است، و هر که ناسپاس است مخالف عقل است و از خدای تعالی مستوجب عذاب است.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: خلاصه: در این متن، نویسنده به بررسی مفهوم کار زشت و نیکو از نظر عقل و حکمت میپردازد. او بیان میکند که برخی از کارها به ظاهر زشت هستند ولی ممکن است دارای مقصود نیکو باشند، مانند کشتن فردی بدکار برای حفظ صلاح دیگران. در مقابل، کاری که به ظاهر نیکو است ولی به فساد و آسیب به دیگران منجر میشود، زشت و ناپسند محسوب میشود. نویسنده به احکام اسلامی در مورد مجازات مفسدان و دزدان اشاره میکند و تأکید میکند که تمامی فعالیتهای پیامبران و قوانین الهی به دنبال اصلاح و دور کردن فساد از جامعه بوده است. او در نهایت ناسپاسی و تقصیر در عبادات را بر اساس عقل زشت و ناپسند میداند و آن را مخالف اصول الهی عنوان میکند.
هوش مصنوعی: شخصی را باید آگاه کرد که کار زشت، نتیجه نیت زشت است و اگر فردی به خاطر دزدی، انسانی زاهد و نیکوکار را بکشد، این عمل به دو دلیل زشت و ناپسند است: نخست اینکه با این کار، دزد راهی را که زاهد برای فساد دیگران میبست، سد میکند و دوم اینکه او میخواهد از زاهد مال و داراییاش را بگیرد. در هر دو حالت، این رفتار بد است و عقل آن را نمیپسندد. اما اگر فساد و زشتی در واقعیت بیشتر از زشتی ظاهری باشد، ممکن است در آن صورت، اعمالی متناسب با آن ضرورت پیدا کند. مانند زمانی که پیامبر اسلام در آغاز رسالتش، برخی از کافران مکه را به دستور خداوند کشت. این عمل حکمت بزرگی داشت چرا که مقصود رسول الله از کشتن آنها، گرامی داشتن امر معروف و نهی از منکر بود. او مردم را دعوت به پرستش خدا کرد و چون کافران از نصیحت او پذیرا نشدند و به جهل خود ادامه دادند، پیامبر میدانست که هیچ راهی برای هدایتشان وجود ندارد و آنها بهتر است که از دنیا بروند تا به افتضاح خود برسند. گروهی دیگر که امید به اصلاح داشتند، به این کشتار عبرت گرفتند و به ایمان روی آوردند. این اقدام در واقع برای نجات صدها هزار نفر از فساد و هدایتشان به سوی صلاح انجام شد. در نهایت، عقل نمیپسندد که برای نجات یک نفر، صدها نفر نیکوکار را به فساد بکشند. خداوند به پیامبر دستور داد تا با کافران و منافقان مبارزه کند و برای حفظ جامعه، قوانین قصاص و مجازات تعیین کرد تا انسانها از ارتکاب گناه بازگردند و مجازات دزدی نیز دست بریدن تعیین شد تا دزدان روسیاه شوند و به عواقب اعمال خود پاسخگو باشند.
هوش مصنوعی: حد زناکار و زانی مشخص شده است که هر کدام باید صد ضربه شلاق بخورند. در این راستا گفته شده است که نباید در اجرای این حکم نسبت به آنها رحمی به خرج داد.
هوش مصنوعی: گفت: هر کس که مرتکب زنا شود، باید برای هر یک از زن و مرد، صد ضربه شلاق زده شود و در دین خدا هیچ رحمت و عذری برای آنها وجود ندارد. همچنین، خداوند حکم کرده است که مفسدان و راهزنان باید کشته و از بین بروند، همانطور که در قرآن آمده است: «جزای کسانی که با خدا و رسولش میجنگند و در زمین فساد میکنند، این است که به قتل برسند، یا به دار آویخته شوند، یا دست و پایشان از خلاف قطع شود».
هوش مصنوعی: او گفت: مجازات کسانی که با خدا و پیامبرش به جنگ میپردازند و در زمین فساد ایجاد میکنند، این است که یا آنها را بکشند، یا به اسارت ببرند، یا دست و پایشان را قطع کنند.
هوش مصنوعی: پیامبر به دستور خدا، قوانین و مجازاتها را تعیین کرد تا مردم از انجام کارهای نادرست و فساد بازداشته شوند. هر عملی که به ظاهر زشت به نظر میرسد، ممکن است در باطن دارای هدفی نیکو باشد و برعکس، عمل ظاهراً نیکو ممکن است هدفی زشت داشته باشد. به عنوان مثال، اگر فردی فرزند مجرمی را به قتل برساند، به ظاهر این عمل زشت است، اما اگر هدف او حفظ جان دیگران باشد، این اقدام به عقل نزدیکتر میشود. در مقابل، اگر کسی به یک دزد و جنایتکار کمک کند تا او به دزدی ادامه دهد، این عمل در واقع زشت است، حتی اگر به نظر نیکو بیاید. همچنین، عفو کردن یک جنایتکار که هیچ مصلحتی ندارد، میتواند به تقویت اعمال زشت او منجر شود. بنابراین، ارزشگذاری کارها بر اساس هدف و مقصود آنها است. اهداف پیامبران خدا به طور کلی خوب و اصلاح کننده است و این کارها مورد پسند عقل و خداست. اما کوتاهی در عبادت و انجام وظایف دینی، چون نشانهای از ناسپاسی است، در نظر عقل نکوهش شده و موجب عذاب الهی خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.