گوئیم نفس شهوانی بدفرمای است و مردم را چیزهای فرماید که فائده آن همه مر جسد را باشد و از پسند عقل دور باشد چون زنا و لواطت و خواسته مردمان ستدن و مردم کشتن بنا حق و جفا کردن مرکسی را که سزاوار جفا نباشد و فرائض خدای و سنت رسول او بگذاشتن، و اندرین همه فعلهای بدخوشی مر نفس شهوانی راست و خدای تعالی همی گوید از قول یوسف علیه السلام، قوله « ان النفس الاماره بالسوء الامار حم ربی ان ربی غفور رحیم» همی گوید: نفس فرماینده است ببدی مگر آنک برو رحمت کرد پروردگار من چه پروردگار من پوشاننده مهربانست. و بدین نفس مر نفس شهوانی را همی خواهد، از بهر آنک اندرین گناهان که گفتیم خوشی مر نفس شهوانی راست. اما بزنا و لواطت نفس شهوانی دو لذت یابد: یکی لذت جماع که تمام آن مرستور راست و دیگر لذت بی فرمانی، که بی فرمانی را لذتی هست بدان سبب که بی فرمان مردم مانند ستور شود و نفس بهیمی چون بی فرمان شود خوشتر باشدش، و اما بدست بازداشتن پرستش خدای و سنت رسول نفس شهوانی لذت سوی جسد بی فرمانی و بی سالاری کشد و گریختن از کار واجب، و اما نفس شهوانی بخواسته ستدن لذت توانگری یابد که جسد او بدان آسوده شود. و اما بمردم کشتن نفس شهوانی لذت کینه کشیدن یابد و کامکاری و بی فرمانی. و اما بجفا نمودن نفس شهوانی لذت کار بستن خوی بد یابد که برو پادشاه گشته باشد با لذت کینه کشیدن، و این همه کارها بنزدیک عقل زشت است، و نفس عاقله آنست که علم و دیانت و توحید او تواند پذیرفتن، و نفس سخنگوی تا علم نپذیرد نفس عاقله نباشد اندر حد قوت و ممکن باشد که روزی عاقله شود، و اکنون باز نماییم زشتی، این کارها سوی عقل و گوئیم که زشتی، زنا و لواطت سوی عقل آنست که هر چیزی که مردم خردمند زشت دارد که کسی با او بکند بعقل چنان لازم آید که او آن کار با دیگر کس نکند، و هیچ خردمند روا ندارد کسی با زن و فرزند او زنا و لواطت کند، پس روا داشتن عاقل زنا و لواطت را بر زن و فرزند خویش روا ناداشتن عقل است این دو کار ناستوده را، پس بعقل واجب آمد فرمان برداری، رسول خدای کردن و دست بازداشتن از زنا و لواطت بجسمانی و روحانی، و رسول مصطفی صل الله علیه و آله فرمود: لا تزنو افتزنوا نساء کم. گفت: زنا مکنید که با زنان خویش زنا کرده باشید، یعنی که با زنان شما زنا کنند. اما خواسته مردمان ستدن بعقل زشت است و ناپسندیده از بهرآنک خواسته پادشاه مردم است و هیچ خردمند روا ندارد که او را از پادشاهی بیرون کنند، و زوال پادشاهی جسدانی بزوال خواسته است و زوال پادشاهی روحانی بزوال علم است و بدانک ناسزا منزلت علم از عالم بستاند، و پادشاهای تمام عقل راست که بودش دو عالم ازوست و درویشی تمام مر ابلیسم ملعون راست که مخالف عقلست، و هر کرا مال است مرو را اندر جسمانی پایگاه عقل است و چون از کسی مال او ستدند او درویش گشت و حال او برابر حال ابلیس شد، از بهر آنک پیوستگان ابلیس را که اصل دوزخ اند بهیچ روی از رویها اندر آتش کام روایی نیست، پس مر توانگر را درویش گردانیدن ماننده است بدانک مر بهشتی را دوزخی گردانیدن و این بروی عقل ناپسندیده است. اما دزدی و راه داری و بیداد کردن بعقل زشت است از بهر آنک اندر آن شدن ملک مردم است، و هر که بیداد و دزدی روا دارد چنان باشد که روا داشته باشد که عقل نباشد، از یراک او مخالف عقل باشد و مخالف مر مخالف را نیست خواهد و هر که عقل را نیست خواهد چنان باشد که خواهد که خلق را از خدای نفع نباشد، دیگر هر که درویش را توانگر کند بدانچ ورا ملکی دهد برابر آن باشد که مردمی را بعلم و حکمت بصورت معاد رساند، و هر که صورت عقل اندر یک تن درست تواند نگاشتن همچنان باشد که همه مردم را زنده کرده باشد، بدان معنی که همه مردم چون یک مردم اند و هرچه با یک مردم کنی اگر با همه توانستی همان کردی، و هر که خواسته کسان ستدن بناحق روا دارد زوال منزلت امام روا داشته باشد که خواسته دار بحقیقت امام است و آنکس اندر دین و دنیا بغضب کردن با ابلیس لعین برابر باشد و انباز و هر که انباز ابلیس باشد فساد و هلاک همه خلق خواسته باشد، چنانک خدای تعالی از آن ملعون همی حکایت کند قوله « قال رب بما اغویتنی لازینن لهم فی الارض و لا غوینهم أجمعین» گفت: ای خدا بدانک مرا گمراه کردی بفریفتن بیارایم مر امت را اندر زمین، یعنی که زشت را نزدیک ایشان نیکو گردانم و بفریبمشان بجملگی. از بهر آن بود که خدای تعالی مر نیکوکارانرا با یک تن نیکوکردار خواند با همه خلق و بردکردار را با یک تن بدکردار خواند با همه خلق، قوله « من أجل ذلک کتبناً علی بین اسرائیل انه من قتل نفساً بغیر نقس أو فساد فی الارض فکأنما قتل الناس جمیعاً و من أحیاها فکأنما أحیا الناس جمیعا» گفت: از بهر آن بنشتیم بر پسران اسرائیل که هر که یک تن را بکشد بی آنک او کسی را کشته باشد یا اندر زمین فسادی کرده باشد چنان باشد ه همه مردمانرا بکشت و هر که یک تن را زنده کند چنان باشد که همه مردمانرا زنده کرد، و تأویلش آنست که هر یک تن را بجسمانی بکشد یا مرتبت دانایی غصب کند که آن کشتن روحالی است همچنان باشد که همه خلق را بکشت و هر که زندگی یک تن به نیکوکردای با او بجوید تا دانایی را اندر دین بر مرتبت او نگاه دارد زندگی همه خلق روا داشته باشد و خدای تعالی مرورا مزد بر اندازه نیت او دهد. پس ازین روی واجب شد دست از خواسته مردمان بازداشتن مگر حق خویش طلب کردن .
اما کشتن مردم بستم سوی عقل سخت زشت است و هیچ خردمند روا ندارد که مر کسی را بی گناه بکشد، و لکن واجب است بروی عقل گناه کار را کشتن تا هر که گناه خواهد کردن چون از آن بادآفراه سخت بیندیشد دست از گناه باز دارد، و اندر آن زندگی خلق باشد، چنانک خدای تعالی همی گوید قوله « ولکم فی القصاص حیاه یا أولی الالباب» همی گوید: اندر قصاص مر شما را زندگی است ای خردمندان،و کشتن همگوشه خویش بی آنک مر کس را ازان تو کشته باشد اندر عقل ناپسندیده است.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: نفس شهوانی، به عنوان نیرویی منفی در انسان، تمایل دارد فرد را به انجام کارهای زشت و نادرست مانند زنا، لواطت، و کشتن دیگران وادارد. این اعمال به خاطر خوشی و لذت شخصی ممکن است برای فرد جذاب به نظر برسند، اما از دیدگاه عقل، زشت و ناپسند هستند. عقل بر اساس علم، دیانت و توحید باید حکومت کند و از این قبیل اعمال پرهیز کند. زنا و لواطت به عنوان کارهای ناپسند از سوی عقل محکوم شدهاند، زیرا هیچ خردمندی این کارها را برای خود و خانوادهاش مجاز نمیداند.
به علاوه، ستدن خواسته دیگران و کشتن بیگناهی نه تنها زشت است بلکه به زوال منزلت اجتماعی و روحانی منجر میشود. در نهایت، عقل باید در تلاش باشد تا انسانها را به سوی کارهای نیکو هدایت کند و جستجوی علم و اخلاق را در اولویت قرار دهد، چرا که هر عمل نیکو یا بد تنها بر یک فرد تأثیر ندارد، بلکه بر کل جامعه اثرگذار است.
هوش مصنوعی: نفس شهوانی به گونهای است که انسانها را به کارهای زشت و ناپسند تشویق میکند، کارهایی که تماماً به ضرر جسم انسان بوده و از نظر عقلانی نیز نامطلوب هستند، مانند زنا، لواط و کشتن مردم به ناحق. این نفس به انسان لذتهایی میبخشد که در واقع او را به سوی بدی هدایت میکند. از جمله این لذتها، لذت بیقیدی و نافرمانی است که باعث میشود انسان احساس آزادی و خوشی کند، اما این تنها یک توهم است. همچنین این نفس به انسان فرمان میدهد که از عبادت خدا و پیروی از سنتهای رسول او فاصله بگیرد. این نفس با خواستههای خود دست به اقداماتی میزند که عقل انسانی آنها را زشت میداند و هر انسان عاقل نمیتواند اجازه دهد که با همسر و فرزندانش چنین کارهایی انجام شود. عاقلانه آن است که از زنا و لواط دوری کرده و به عبادت و اطاعت از خدا بپردازد. همچنین، کسانی که حق دیگران را میگیرند و به دیگران آسیب میزنند، عقل خود را نادیده گرفتهاند. این میان، عقل حکم میکند که هر گاه انسان بخواهد خرافات را سرمایهگذاری کند، باید توجه داشته باشد که ذهنیت او تا چه حد قابلیت هدایت و رشد دارد. کشتن یک نفر به عنوان کشتن همه انسانها محسوب میشود، و از این رو هر کشتن یا نادیده گرفتن علم و دانش به معنی نابودی کل بشریت است. همه اینها نشان از آن دارد که باید از خواستههای نفسانی و ناپسند دوری کنیم و تنها در موارد حق به دنبال خواستههایمان باشیم.
هوش مصنوعی: کشتن افراد بیگناه به هیچ وجه منطقی و قابل قبول نیست، هیچ عاقلی نمیتواند این عمل را بپذیرد. اما ضروری است که مجازاتهایی برای افرادی که مرتکب گناه میشوند وجود داشته باشد، تا دیگران حين مشاهده عواقب آن بتوانند از ارتکاب به گناه خودداری کنند. این موضوع به زندگی انسانها کمک میکند، همانطور که خداوند در قرآن میفرماید: «در قصاص زندگی برای شماست، ای صاحبفکران». بنابراین، کشتن دیگران بدون دلیل و بدون اینکه کسی مرتکب خطایی شده باشد، از نظر عقلانی ناپسند شمرده میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است