گنجور

 
ناصرخسرو

اگر هیچ چیز از آفریده بآفریننده مانستی واجب آمدی که آن چیز نه از چیزی توانستی کردن ، چنانک ایزد تعالی ، و چیزی که مرو را به چیزی دیگر ماننده نباشد فرو ماند از کردن فعلی مانند فعل آن چیز که ازو برتر است ، ای مانند بدو . و دلیل بر درستی این قول آنست که نفس ستور را مانندی نیست به نفس مردم ، از آنچ نفس مردم سخن گوی است ، و نفس ستور سخن گوی نیست . لاجرم مرد صناعتها کند گوناگون که ستور از آن فرو مانده است . و هیچ روی از رویهای نتواند همی کرد صنعت گشتن و نه بر آن محیط شدن ، بدان سبب که نفس مردم را به نفس ستور ماننده نیست . پس اگر هیچ آفریده بآفریدگار حق ماننده بودی نتوانستی نه از چیزی چیزی کردن و پدید آوردن . و چون هیچ چیز نمی یابیم از لطیف و کثیف که او نه از چیزی چیزی توانست پدید آوردن ، و نیز هیچ کس واقف نتوانست شدن بر چگونگی پدید آوردن چیزی نه از چیز دانستیم که هیچ چیز از لطیف و کثیف ماننده نیست بمبدع حق به هیچ روی از رویها تعالی الله الملک التحق المبین .

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode