قالالشیخ احمد(بن) الحسن الجرجانی:
یکیست صورت هر نوع و نیست زینت گذار
چرا که هیئت هر صورتی بود بسیار؟
زبهر چیست که جوهر یکی و نه عرض است
نه ده شد (و) نه بهشتش ببود نیز قرار؟
چرا که آبا هفت و دوازده است بنام
و امهات، بگفتار و اتفاق، چهار؟
چرا که بخش موا لید از سه بر نگذشت؟
چه چیز کآن یک مایه ست و بیشمار نگار؟
چرا چو تن ز غذا پر شود نگنجد نیز
الم رسدش گر افزون کنی تو از مقدار؟
و گوهری دگر اینجا که پر نگردد هیچ
نه از نبی و نه از بینش و نه از اشعار
چه چیز آن و چه چیز این و از پی چه چنین
چه چیز آن که بدین هر دو چیز بود سالار؟
نشان آنکه بغایب بود ز شاهد چیز
دلیل گیرد و دارد بعاقبت دیدار
و هفت نور بتابد چنانک هر یک را
ازو پذیرد با ندازه لطافت نار
نخست دهر، چه چیز است دهر و حق و سرور
و باز برهان، آنگه حیات زود گذار؟
کمال و غیبت، وین از همه شریفتتر است
که چاره باشد آنجا کجا نیاید چار
اگر طبیعت کلی با ولیت حال
مرا بگوئی، دانم که هستی از ابرار
مثالش وصفتش هر دو باز گوی مرا
که دوستتر سوی من صد ره این زموسیقار
فرشته و پری و دیو را بدانستم
که هست و نیز بباید بهست بر، تکرار
زما و کیف بگوی و برسم برهان گوی
گر آمدست برون این سخنت از استار
یکی کدام که بسیاریاندرو موجود؟
یکی بمحض چرا گفت خالق جبار؟
یکی که نه تضعیفش روا و نه تنصیف
فزون نگیرد و نقصا نیی ز روی شمار
باضطراب و بتقریب یک، نه بر تحقیق
چگونه باید دانستن اینچنین گفتار؟
کدام جنس نه نوع و کدام نوع نه جنس؟
کدام جنس یکی بار و نوع دیگر بار؟
چه بود عالم وقتی همه سعادت بود
و هر دو نحس فرو نیستاده بود از کار؟
کنون جهان همه نحس است و هر دو سعد بجای
همان طلوع و غروب و همان مسیر و مدار
و باز فردا چون دی بود، چنین خبر است
از انبیا و حکیمان و ذمیان هموار
چه چیز دی و چه امروز، باز فردا چیست؟
از آنچنین زچه روی و از اینچنین ز چه کار؟
شکستن سرب الماس و سنگ آهن کش
چه علت است مر این هر دو را چنین کردار؟
و دفع کردن یاقوت مر وبارا چیست؟
زمرد از چه همی بر کند دو دیده مار؟
پلنگ اگر بگزد مردرا، زبهر چه موش
بحلیها بر میزد زبام و از دیوار؟
بشهر اهواز از تب کسی جدا نبود
بتبتاندر غمگین ندید کس دیار
بطبع نیست، چه خاصیت است گویند این
چه اصل گفت بخاصیتاندرون هشیار؟
میان نطق و میان کلام و قول چه فرق
که پارسی یکی و معنیاندرو بسیار؟
ازل همیشه و دیمومت و خلود و ا بد
میان هر یک چون فرق کرد زیرک سار؟
سخن چرا که چهارست: امر و باز ندا
سدیگرش خبرست و چهارم استخبار؟
زحال هیئت وز خاصه وز رسم و زحد
خبر چه داری و چه شنیدهای؟ بگوی و بیار
همه جهان خود را با (منی) مضاف کنند
ابر چه اوفتد این (من)؟ بگوی و ریش مخار
تنست یا جان یا عقل یا روان که (من) است
و یا چو خلط شده اسب بود (و) مرد سوار؟
غلط شمرد کسی کو چنین گمانی برد
بسا سوار که بستن ندا ند او شلوار
بسا کسا که همی (من) شمارد او خود را
بذرهئی نگراید که بر کشی بعیار
کسوف شمس بجرم قمر بود بیقین
قمر چو علوی و نورانی، از چه گشت چو قار؟
چرا که نور فرو نگذرد ز شمس بماه
چو آبگینه که بیرون گذاشت نور از نار؟
هر آینه که مه از آبگینه صافی تر
چرا که غوس شعاعش همی بود دشوار؟
قویترست بهرحال مردم از حیوان
بحیله بیش و بهر دانشی شعبده وار
چرا تعهد بایدش و دایه و تدبیر
بخوابندش و بدا ردش بر بر و بکنار؟
سباع و مرغ و دده زو بسی ضعیفترند
بکسب خویش بکوشد بخورد و بخفتار
اگر بخوا هم از تو دلیل بر ابداع
چه آوری که عیانم بدو کنی اخبار؟
چه چیز بود، نه از چیز، چون نمایی چیز؟
چگونه دانی کرد آشکاره این اسرار؟
روا بود که یکی مرد آفرید ایزد
و هم ز تنش یکی جفت کردانده خوار
پس از میان شان نسل آفرید و فرزندان
نبیرگان فراوان و بیشمار تبار؟
اگر تو منکرشی، سورة النساست دلیل
که آفرید یکی و ازو هزار هزار
وگر مقر شوی، شخص پیش و از پس نوع
چگونه شاید بودن؟ خرد بدین بگمار
نخست جنس، پس آنگاه نوع و از پس شخص
طریق حکمت آن، بی جدال و بی پیکار
یکی سوال که قایم شدست چون شطرنج
زبس که هر کس جست اندرین سخن بازار:
که عقل برتر یا علم، فضل ازین دو کراست؟
بدین دو رو بشنودم فضول صد خروار
چگونه داند علم آن کسی که نامختست؟
درودگر نکند کار جز بدست افزار
کسی که ذل نه بر داشتست از تعلیم
بعز علم نباشد بسیش دست گذار
چو حد عقل ندانند و حد علم که چیست
سخن گزافه بگویند، شرم نی و نه عار
زعلم باری بر علم خود قیاس آرند
شدند لاجرم ا ز راه راستی بیزار
میان مدرک و ا دراک فرق باید کرد
اگر شدست کس از خواب غافلی بیدار
روا بود که نخست آسمان پدید آمد
که او قویتر و آنگه زمین و کوه و بحار؟
ویا نخست زمین بود، کوست مرکز دور
و دایره نبود جز بنقطه پرگار؟
پس ار چنین شمری چون بایستاد زمین
و گرد گردش خالی ز دائرة دوار؟
ز دائره که تواند نمود پیش وز پس؟
ز مرغ و خایه نیاید سخن مگر که نزار
وجود کل روا هست و جزو او معدوم؟
اگر رواست ابا حجتی بمن بسپار
و گر رواست نه، پس جنس باید آنگه نوع
و شخص از پس هر دو بکرده راست چو تار
چرا کواکب را اول از زحل گفتند؟
بطبع آ تش از بهر چیست تخم بهار؟
چرا که خانه خورشید شیر و خانه ماه
ز برج سرطان کردند استوار حصار؟
چرا که خانه این هر دوان یکان بس بود
و دیگران را خانه دو، از یمین و یسار؟
ازین کواکب دو نحس محض چون و دو سعد
سه مانده آنکه از نحس و سعدشان آثار؟
چرا پسر که بزاید زبرش باشد روی
و دختران را باشد قفا بسوی زهار؟
چرا که تری بر آب بر پدید ترست
بدو کنند که همه چیز خشک را آغار؟
هوا زروی حقیقت از آب تر ترست
زروی طبع بتری هوا شدست مشار
سخن دراز شد، این جایگه فرو هشتم
گران شد و شکهانم من از گرانی بار
سوال کردم، قصدم ازین تعنت نیست
ز بهر فایده آوردم این بزرگ نثار
جواب خواهم کردن بنظم اگر نه بود
چنین که هست گرفته مکان خرما خار
و گر بنظم نگویم، بنثر و بتشجیر
چنان که بخرد میوه چند ازآن اشجار
سخن بحجت گویم پس آنگه از برهان
رداش سازم یکی و ا ز دلیل ازا ر
بجوی و بنویس، آنگه بخوان و باز بپرس
پسش بیاموز آنگه بدان وبر دل کار
شکار شیر گوزن است و آن یوز آهو
و مرد بخرد را علم و حکمت است شکار
که مرد علم بگوراندرون نه مرده بود
و مرد جهل ا بر تخت بر بود مردار
و گر جوابش گویند شاد باشم سخت
کسی که باشد برهان نمای و دعوی دار
نگوید آنکه نیاموختست و اصلش نیست
سخن نیارد سخته بوزن و بمعیار
ایا مقدر تقدیر و مبدعالاشیا
بحق حرمت و ازرم احمد مختار
که مر مرا و مر آن را که علم دین طلبد
زچنگ محنت برهانمان، ایا غفار
و هر که بد کند او با کسی که بد نکند
بلعنتش کن یا رب و زو بر آر دمار
و بر مقدمه، اظهار انچاندرین (موضوع) مفید است از مضمرات العلوم و مکنوناتالحکم نخست سخن برو واجبتر دیدم گفتن، و آن علم دین حق است که مجموع آن شناخت خداست سبحانه و تعالی بوحدانیت محض و اثبات توحید مطلق دور از تشبیه و پاک از تعطیل، که مختتم بشرف محل و عبودیت در مقام محمود و خلق عظیم رسول مصطفی محمدست صلیالله علیه و اله، و تشریف دین او علی ا لدین کله.
و بعد از آن بیان آنچ امتاندر آن مختلفاند و بسبب آن اختلاف بر یکدیگر همی لعنت کنند و بکافری گواهی دهند و آن تخصیص امام است که مرکز است مر جملگی امت را بعد رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن از شیخ احمد بن حسن جرجانی به بررسی فلسفی و وجودشناختی میپردازد و سوالات عمیق درباره وجود، حقیقت و نوعشناسی میطرح کند. او به بررسی رابطه میان جوهر و عرض، امکان وجود و عدم، و تقسیمات مختلف علمی و معرفتی میپردازد. در این میان، به مقولههای عقل و علم، طبیعت و غایت زندگی انسان اشاره میکند و بر ضرورت شناخت خدا و اعتقاد به وحدانیت او تأکید میورزد. همچنین اشاره به اختلافات دینی و نیاز به فهم مشترک برای اتحاد میان مسلمین و جایگاه امام به عنوان مرجعی برای هدایت امت پس از پیامبر اکرم (ص) دارد. در نهایت، جرجانی درخواست دعا و هدایت در این مسیر را مطرح میکند.
هوش مصنوعی: شیخ احمد بن حسن جرجانی میگوید:
هوش مصنوعی: هر نوع شکلی فقط یک ظاهر دارد و زینتی ندارد، زیرا صورت هر شکل به تنهایی بسیار متفاوت است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که برای چه چیزی باید تلاش کرد، در حالی که جوهر و ذات یک چیز ثابت است و نه به صورت مادی وجود دارد و نه در بهشت آرامش پیدا میکند. به عبارتی، به دنبال چه چیزی باید بروم وقتی که اصل و ماهیت آن چیزی که به دنبالش هستم، دچار تغییر نمیشود؟
هوش مصنوعی: سابقه و ریشههای ما به تعداد هفت و دوازده میرسد، که این تعداد به نامها و مادران بزرگ ما مربوط میشود و در قالب گفتار و توافق به چهارتا میرسد.
هوش مصنوعی: چرا که بخش موا لید از سه بر نگذشت؟ چه چیزی که آن یکمایه است و بیشمار نقشها دارد؟ این سوال به این معناست که چرا چیزی که از سه مفهوم یا اصل تجاوز نمیکند، همچنان میتواند بیشمار جلوه و شکل داشته باشد؟
هوش مصنوعی: چرا وقتی که بدن از غذا پر میشود، دیگر جایی برای احساس درد و ناراحتی نخواهد داشت؟ حتی اگر تو مقدار غذای بیشتری هم به آن بدهی، باز هم این ناراحتی احساس خواهد شد.
هوش مصنوعی: در این مکان، چیز با ارزشی وجود دارد که هیچکس نمیتواند آن را به دست آورد، نه پیامبری و نه دانشمندان و نه شاعران.
هوش مصنوعی: این بیت به بررسی و تأمل در مورد ماهیت چیزها و ارتباط آنها با یکدیگر میپردازد. شاعر به این سوال اشاره میکند که هر یک از این دو چیز چه ویژگیهایی دارند و به چه دلیل به هم مرتبط شدند. این پرسش به نوعی به اهمیت و مقام این دو چیز نیز اشاره دارد، و به نوعی نشان میدهد که وجود و اهمیت آنها در کنار هم نمایانگر مقام و ارزش بالاتری است.
هوش مصنوعی: اگر کسی به چیزی که در دسترس نیست، توجه کند، نشانهاش این است که او امیدی به دیدار دوباره آن داشته و در نهایت به آن ملاقات خواهد رسید.
هوش مصنوعی: هفت نور تابش میکند به گونهای که هر کدام از آنها به اندازه لطافت آتش دریافت میشود.
هوش مصنوعی: در آغاز عمر دنیا، چه چیزهایی وجود دارد؟ حقیقت، شادابی و نشانهها، و سپس زندگی که زودگذران است.
هوش مصنوعی: کمال و غیبت دو ویژگی مهم هستند، اما اصولاً مهمتر از اینها این است که در جایی که چارهای وجود ندارد، نیاز به تدبیر و راه حل احساس میشود.
هوش مصنوعی: اگر طبیعت کلی و ویژگیهای آن را به من بگویی، میدانم که تو از خوبان و نیکان هستی.
هوش مصنوعی: مثال و وصف تو را برایم بیان کن، زیرا محبوبتر از تو در نظر من صد بار از این سازنده موسیقی است.
هوش مصنوعی: من فرشته و پری و دیو را شناختم و دانستم که وجود دارند و همچنین باید به وجود آنها توجه داشت.
هوش مصنوعی: بگو از من و حالت و احساسی که داری، اگر چه این سخن از دل تو خارج شده و به صورت کلام درآمده است.
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره میشود که در میان وجودهای گوناگونی که در جهان وجود دارند، آیا میتوان به یکی از آنها به عنوان اصل و منشاء همه چیز اشاره کرد؟ چرا خالق قدرتمند بر وحدت و یگانگی آنها تأکید کرده است؟ این پرسش همواره ذهن انسان را مشغول کرده است که منبع اصلی کجا و چه چیزی است.
هوش مصنوعی: شخصی وجود دارد که نه میتوان او را ضعیف کرد و نه بیشتر از حق او را برتری داد، و هیچ نقصی از روی حساب و کتاب به او تعلق نمیگیرد.
هوش مصنوعی: با نگرانی و به طور تقریبی مانند یک، نه به طور قطعی، چگونه باید این گونه سخن گفت؟
هوش مصنوعی: این متن به بررسی تفاوتها و شباهتهای میان دو مفهوم "جنس" و "نوع" میپردازد. به طور کلی، از ما سوال میشود که چه چیزهایی به عنوان جنس و نوع شناخته میشوند و آیا میتوانند هرکدام به طور متفاوتی از یکدیگر بار معنایی داشته باشند. این پرسش به نوعی به بررسی دقت در دستهبندی و تعریف مفاهیم اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در زمانی که همه چیز به خوبی و خوشی پیش میرفت و بدی و شومی وجود نداشت، دنیا چه شکلی داشت؟
هوش مصنوعی: اکنون جهان به طور کلی نامساعد شده است و هر دو نوع خوشبختی به جای همان طلوع و غروب و همان مسیر و ریل حرکت، دچار تغییر شدهاند.
هوش مصنوعی: فردا نیز همچون دیروز خواهد بود و این خبر از پیامبران، حکمتمندان و حتی کسانی که در راه دین سست هستند، به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: دیروز چه بود و امروز چه میگذرد، فردا چه خواهد شد؟ از چه دلیلی این همه تغییر و چه هدفی در این کارها نهفته است؟
هوش مصنوعی: چرا الماس و آهن که از جنسهای مختلف هستند، اینگونه شکسته میشوند؟ این سوال به تفاوتهای ذاتی و ویژگیهای هر یک از آنها اشاره دارد و مشخص میکند که هر کدام بنا به ویژگیهای خاص خود، در برابر فشارها و شرایط مختلف به شکل متفاوتی واکنش نشان میدهند.
هوش مصنوعی: این ابیات به توصیف ویژگیهای گرانبها و زیباییهای gemstones (سنگهای قیمتی) میپردازند. در اولی به بررسی علت وجود یک سنگ قیمتی خاص و ارزش آن پرداخته میشود، و در دومی به این اشاره میشود که چگونه یک سنگ قیمتی دیگر در افق چشمها قرار میگیرد و زیبایی خاصی را میافزاید. به طور کلی، این اشعار درباره ارزش و جذابیت زیباییها و گنجینههای طبیعت صحبت میکنند.
هوش مصنوعی: اگر پلنگ مردی را گاز بگیرد، چرا موشها از بام و دیوار خود را به زمین میزنند؟
هوش مصنوعی: در شهر اهواز هیچکس از غم کسی بیخبر نبود و در تب و تاب اندوه، هیچکس در دیار احساس شادی نمیکرد.
هوش مصنوعی: طبیعت به خودی خود چنین نیست، چه خاصیتی دارد که بگویند این اصل در عمق وجود هشیار است؟
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که تفاوتی بین سخن گفتن، کلام و گفتار وجود ندارد، زیرا به هر حال زبان فارسی یکی است ولی معانی و مفاهیم آن بسیار متنوع و گوناگون است. به عبارت دیگر، هرچه در زبان بیان میشود ممکن است معانی و تفاسیر متفاوتی داشته باشد.
هوش مصنوعی: آغاز، همیشه، پایداری و ابدیت به گونهای از یکدیگر متمایز هستند که تنها افراد باهوش قادر به درک این تفاوتها هستند.
هوش مصنوعی: سخن چهار نوع دارد: یکی بیان فرمان است، دیگری ندا و دعوت، سومی اخبار و اطلاعات، و چهارمی پرسش و سوال.
هوش مصنوعی: چه خبر از وضعیت و حالتی که داری؟ از خصوصیات، رسمها و حدودی که هست، چه میدانی و چه شنیدهای؟ بگو و بیاور.
هوش مصنوعی: تمامی عالم را به منسوب به خود تبدیل میکنند، اما اگر ابر ببارد، آیا این "من" چه تاثیری خواهد داشت؟ پس از خود رنج دور کن و فکر نکن!
هوش مصنوعی: آیا من فقط بدن یا جان یا عقل و روح هستم، یا اینکه مانند اسبی هستم که به هم آمیخته و سوارکار روی آن نشسته است؟
هوش مصنوعی: کسی که چنین فکر کند که سوارکار بدون شلوار میتواند باشد، در اشتباه است. بسیاری از سوارکاران به درستی لباس مناسب بر تن میکنند.
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد هستند که خود را بزرگ و مهم میدانند، در حالی که اگر به خود واقعی شان نگاه کنند، در واقع در حد یک دانه کوچک هم نمیباشند.
هوش مصنوعی: اگر خورشید در هنگام کسوف به خاطر جرم و سایهبان ماه تیره و خاموش میشود، پس با توجه به اینکه ماه مانند علی (علی) و نورانی است، چرا ماه به زشتی و تیرگی تبدیل میشود؟
هوش مصنوعی: چرا که نور به هیچ وجه از خورشید کمتر نمیشود، مانند اینکه نور از شیشهای که در معرض آتش باشد، خارج نمیشود.
هوش مصنوعی: در آینهای شفاف و زلال، تصویر ماه با زیبایی خاصی نمایان است. اما چرا باید تصور کنیم که این تصویر از خود ماه زیباتر است، در حالی که نورش بهسختی قابل دسترس و درک است؟
هوش مصنوعی: مردم به طور کلی از حیوانات قویتر هستند، زیرا از هوش و ترفندهایی استفاده میکنند که به آنها قدرت برتری میبخشد.
هوش مصنوعی: چرا باید مسئولیتها و نگرانیها را کنار گذاشت و برای آرامش و استراحت به خواب رفت؟
هوش مصنوعی: حیوانات درنده و پرندگان و دیگر موجودات نیز به اندازهای ضعیفتر از او هستند که برای رسیدن به لقمهی خود، باید تلاش کنند و در پی آن باشند که غذا پیدا کنند و زندگی کنند.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم دلیلی برای آغاز کار تو بیاورم، چطور میتوانم این کار را انجام دهم در حالی که خودم از حقیقت آگاه هستم؟
هوش مصنوعی: چه چیزی وجود دارد که خود هیچ چیزی نیست، چگونه میتوانی آن را به صورت واقعی نشان دهی؟ چگونه میتوانی رازهای آن را آشکار کنی؟
هوش مصنوعی: خداوند انسانی را خلق کرد و از بدن او برایش یک همراه مناسب ساخت که او را یاری کند.
هوش مصنوعی: پس از آنها، نسلی به وجود آورد و فرزندان و نسلهای بسیار زیاد و فراوانی را پدید آورد.
هوش مصنوعی: اگر تو اعتراف به وجود خدا نمیکنی، سوره نساء شاهد بر این است که او تنها یک خالقی دارد و از آن یک، میلیونها نفر آفریده شدهاند.
هوش مصنوعی: اگر به مقام و جایگاهی دست یابی، چگونه ممکن است که نوع شخصیت و رفتارت از پیش و پس تغییر کند؟ برای این کار به عقل و خرد تکیه کن.
هوش مصنوعی: ابتدا باید به ویژگیهای کلی یک چیز توجه کرد، سپس به دستهبندی آن و بعد به خصوصیات فردی آن پرداخت. این مسیر فهم و آگاهی باید بدون نزاع و درگیری باشد.
هوش مصنوعی: در اینجا، فردی سوال میکند که چرا موضوعی به اندازهی شطرنج مخفی و پیچیده شده است، به طوری که هر کس در این بحث به گونهای فعلاً مشغول است.
هوش مصنوعی: این بیت به پرسشی درباره برتری عقل و علم اشاره دارد و نشان میدهد که در مورد ارزش و فضیلت هر یک از این دو، افراد زیادی نظرات مختلفی دارند و از هر کدام به نوعی سخن میگویند. به طور کلی، شاعر به این موضوع میپردازد که هر یک از این دو را نمیتوان به سادگی بر دیگری ترجیح داد، زیرا هر کدام وزن و جایگاه خاص خود را دارند.
هوش مصنوعی: کسی که علم و دانش نیاموخته، چگونه میتواند چیزی بداند؟ مانند این است که یک نجار نمیتواند کاری کند مگر با ابزار مناسب.
هوش مصنوعی: کسی که از علم و آموزش بهرهمند نشده، هرگز نمیتواند به عزت و جایگاه بالایی دست پیدا کند.
هوش مصنوعی: وقتی که افراد نتوانند مرزهای عقل و علم را مشخص کنند، به آسانی شروع به صحبتهای بیپایه و اساس میکنند و از این کار نه شرمی دارند و نه خجالت.
هوش مصنوعی: افراد با تکیه بر دانش خود، به مقایسه علمشان میپردازند و به همین دلیل از مسیر راست و حقیقت دور میشوند.
هوش مصنوعی: در میان دانش و درک واقعی تفاوتی وجود دارد. اگر کسی از خواب غفلت بیدار شده باشد، باید این نکته را در نظر بگیرد.
هوش مصنوعی: در ابتدا، آسمان پدیدار شد که از همه چیز قویتر بود و سپس زمین، کوهها و دریاها به وجود آمدند.
هوش مصنوعی: اولین چیزی که وجود داشت، زمین بود. این زمین مرکز همه چیز است و دایرهای وجود ندارد مگر یک نقطه که به وسیله پرگار به وجود میآید.
هوش مصنوعی: این شعر اشاره دارد به وضعیت فردی که در برابر وقایع و چرخشهای زندگی قرار میگیرد. منظور این است که اگر چنین فردی با این ویژگیها و خصوصیات خود (به عنوان یک شمر) در یک لحظهای ثابت بماند، چگونه میتواند زمین و زمان را تحت تأثیر قرار دهد و از چرخشهای مداوم زندگی رهایی یابد؟ در واقع، این پرسش به نوعی به تلاش برای خروج از دامان رویدادهای طبیعی و متغیر زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که از دایرهی محدود تجربه و آگاهی، هیچکس نمیتواند جلوتر بیفتد یا آینده را پیشبینی کند. فقط از موجودات ضعیف و ناچیز مانند پرنده و تخم میتوان سخن گفت. در واقع، اشاره به محدودیتهای شناختی و درک انسان دارد و به این نکته میپردازد که بسیاری از موارد از دسترس ما خارج است.
هوش مصنوعی: آیا وجود کلی واقعی است و جزئی از آن وجود ندارد؟ اگر واقعی است، پس دلیلی برای من بیاور تا درک کنم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم بگوییم که چیزی درست است یا نادرست، باید بپذیریم که هر موجودی ابتدا از جنس خاصی ساخته شده و سپس به نوع و فردیت خاصی از آن جنس تبدیل میشود، همانطور که تار در بافت خود ویژگیهای خاصی دارد.
هوش مصنوعی: چرا ستارهها را ابتدا از زحل ذکر کردند؟ آیا طبیعت آتش، به خاطر چیست که نشانهگذار بهار است؟
هوش مصنوعی: چرا که منزل خورشید و منزل ماه در برج سرطان به خوبی بر پا شده و محکم نگه داشته شده است؟
هوش مصنوعی: چرا که خانه این دو نفر تنها برای خودشان کافی است و دیگران خانهای دو نفره دارند، در سمت راست و چپ.
هوش مصنوعی: این بیت به بررسی تأثیرات منفی و مثبت نجومی اشاره دارد. شاعر به دو ستاره نحس و دو ستاره سعد اشاره میکند و میپرسد که چه چیزی از آثار این ستارهها باقی مانده است. به عبارت دیگر، او به تأثیرات و نتایج حاصله از نشانههای خوب و بد در زندگی انسانها فکر میکند و به نوعی به نتایج این تأثیرات در زندگی بشر اشاره دارد.
هوش مصنوعی: این جمله میگوید که چرا پسران باید با چهرهای زیبا و سرزندگی به دنیا بیایند، در حالی که دختران به سمت زشتی و عقبافتادگی متمایل هستند. در واقع، هیچ تناسبی در زیبایی و برازندگی میان پسران و دختران وجود ندارد.
هوش مصنوعی: چرا که اگر رطوبتی در آب ظاهر شود، حتماً بر دیگران تأثیر میگذارد و همه چیزهای خشک را نیز به حرکت درمیآورد.
هوش مصنوعی: هوا از زیبایی حقیقت، از آب هم لطیفتر است و این لطافت به خاطر ویژگیهای طبیعی اوست که به شکل مخصوصی در این فضا تجلی یافته است.
هوش مصنوعی: صحبت بسیار طولانی شد و اکنون در این مکان احساس سنگینی میکنم و این سنگینی بار بر دوش من باعث نگرانیام شده است.
هوش مصنوعی: سوال کردم، هدفم از این شکیبایی نیست و به خاطر سودی که میخواهم ببرم، این بزرگوار را عزیز و ارجمند میدانم.
هوش مصنوعی: اگر در نظم پاسخ دهم، باید گفت که اگر اتفاقی نمیافتاد، مکان خرما زیر خار نرفت.
هوش مصنوعی: اگر من به نظم نگویم، به نثر و به دیگر شیوهها میتوانم بگویم که به مانند دانایان، میوههای بسیار از آن درختان خواهم چید.
هوش مصنوعی: من ابتدا به بیان دلایلم میپردازم و سپس با استدلال و برهان، به یک نتیجه مشترک میرسم.
هوش مصنوعی: اول با دقت جستجو کن و مطالب را بنویس، سپس آنها را بخوان و اگر چیزی برایت مبهم بود، دوباره سؤال کن. بعد از اینکه آموختی، مفاهیم را در دل و ذهن خود جا بده.
هوش مصنوعی: شکار شیر گوزن و یوز، شکار آهوست، و همچنان که مرد دانا و خردمند، علم و حکمت را شکار میکند.
هوش مصنوعی: کسی که به علم و دانش میپردازد، هرگز مرده نمیشود و درون او زنده است، در حالی که کسی که جهل دارد و به نادانی افتخار میکند، اگرچه بر تخت نشسته است، در حقیقت مانند مردهای است که هیچ ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر به او پاسخ دهند، برایم خوشحال کننده است؛ به ویژه اگر کسی بتواند دلیل بیاورد و ادعای خود را ثابت کند.
هوش مصنوعی: کسی که چیزی نیاموخته و پایهای در آن ندارد، نمیتواند سخنی سنگین و با معنا بگوید.
هوش مصنوعی: ای خداوندی که تقدیر را مشخص میکنی و آفرینندهٔ اشیایی، به حق حرمت و عظمت احمد مختار.
هوش مصنوعی: ای پروردگار بخشنده، ما را و آن کسی را که به دنبال علم دین است، از درد و مشکلات رهایی عطا فرما.
هوش مصنوعی: هر کس که بدی کند، باید او را لعنت کرد و از خدا بخواه که عذابش کند.
هوش مصنوعی: در ابتدای بحث، مناسب است بگویم که موضوع مورد نظر شامل علم و حکمتهای پنهان است. ابتدا لازم دیدم درباره علم دین حق صحبت کنم، که در مجموع به شناخت خداوند یکتا و بیهمتا مربوط میشود. این علم به اثبات توحید مطلق میپردازد و با تشبیه و نقص دور است. در نهایت، به مقام والای عبودیت و شخصیت بزرگ پیامبر اکرم محمد اشاره میشود، که دین او بر تمامی ادیان برتری دارد.
هوش مصنوعی: پس از آن، اشاره به این است که امت اسلامی در مسائل مختلف دچار اختلاف نظر هستند و به همین دلیل یکدیگر را نفرین کرده و به کفر متهم میکنند. این اختلافات به انتخاب امام مربوط میشود که پس از رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم، محور و مرجع همه اعضای امت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.