مه نو شد و آن یار سفر کرده نیامد
معشوق جگرخوارهٔ دل برده نیامد
آزاد کنیم از پی کفارت او جان
کان دلبر بد عهد قسم خورده نیامد
آزرده شد از تیغ جدائی دل و جانم
و آن مرهم جان و دل آزرده نیامد
بیمار شدیم و قدمی رنجه نفرمود
مُردیم و زیارت به سر مُرده نیامد
آمد به چمن بار دگر آن همه گلها
و آن سروِ به صد نازِ برآورده نیامد
افغان من از پردهٔ افلاک گذر کرد
وان گل که نهان گشت به صد پرده نیامد
رنجید که ناصر دهنم گفت چو ذره است
هر چند که خُرد است، ز من این خُرده نیامد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.