چو زهره ماه مغنی به ساز دف در چنگ
که درگرفت سماعی چو دور هفت اورنگ
نیم مخالف بربط اگر چه راهزن است
که از عراق به راه حجاز کرد آهنگ
به دور گل می گلرنگ را غنیمت دان
که دهر بلعجبی است و زمانه پر نیرنگ
ز غصه خون جگر لاله در قدح دارد
که باد ساغر او را همیزند بر سنگ
گشاده روئی گل بین که در شکرخندهست
درون پرده چرا همچو غنچهای دلتنگ
بنوش بادهٔ گلگون تلخ شورانگیز
ز دست ساقی رعنای شوخ چابک شنگ
شکوفه کرد دل غنچه از شراب صبوح
به اقتضای طبیعت نمود رنگارنگ
گذر به جانب صحرا که گل به صد رنگ است
چنانکه شاه به عزم شکار آهو و رنگ
برفت از سر صحرا و کوه قاقم برف
که نیست شاه جهان را سوی سمور آهنگ
جلال دولت و دین، شاه اردشیر سیر
خدایگان زمان، داور زمین، هوشنگ
یگانهای که چو خورشید صیقل رأیش
ز روی آینه ماه میزداید زنگ
بسی نماند که در روم روز از عدلش
ز شام باز نیاید سیاهی شب رنگ
اگر روایت شیرین لفظ او شنود
شکر چو قند مکرر خجل شود در تنگ
چو در کمان کژیای دید زور در وی کرد
بدوخت دیدهٔ بدخواه را به تیر خدنگ
به دست شاه دل باز میتپد در بر
به وقت حملهٔ شاهین ز نالههای کلنگ
به پای خویش دهد بوسه بر کف شه باز
که دستگاه بزرگیش آمدست به چنگ
زهی به صلح و صلاح تو ملک مستظهر
چه حاجت است که شمشیر بر کشی در جنگ
به هر کجا که رود اژدهای رایت تو
طریق او رجعالقهقریست چون خرچنگ
قضا به شکل مه نو رکابدار تو شد
که تنگ در کشد از منطقه فلک را تنگ
همین که روی به بدخواه آورد چون شیر
عدو چو باد گریزد از او به صد فرسنگ
چو شیر فالون در حال پایمال شود
اگر ز کبر عدو با تو سر کشد چو پلنگ
عدو که داشت چو انگور با تو سر کشیای
به سر ز دار فنا گشت عاقبت آونگ
چو آب تیغ تو بدخواه را از سر بگذشت
ز بحر دست تو ناکام شد به دست نهنگ
ز ذکر خیر تو فخر مخالفان شد عار
ز نام نیک تو ناموس دشمنان شد ننگ
عجب نباشد اگر از میان رود به کنار
ز سهم تیغ تو زنار از میان فرنگ
شها به مدح تو ناصر همان مثال نمود
که نوک خامهٔ مانی به صورت ارژنگ
در امتحان قصاید رهی نبارد عذر
که گر براق بود اسب، عذر باشد لنگ
ز بهر نام تو گویم جواب شعر ظهیر
«چو زهره وقت صبوح از افق بسازد چنگ»
در آن زمان که رویت کنم مدیح ترا
«زمانه نیز کند نالهٔ مرا آهنگ »
همیشه تا که دو رنگ است ابلق ایام
زمان عمر ترا باد در زمانه درنگ
ترا که فرّ فریدون و جاه جمشید است
فرید دولت و دین باد و دانش و فرهنگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو زهره وقت صبوح از افق بسازد چنگ
زمانه تیز کند ناله مرا آهنگ
همین شعر » بیت ۲۸
ز بهر نام تو گویم جواب شعر ظهیر
«چو زهره وقت صبوح از افق بسازد چنگ»
بکوه ساوه (ساده) ز تو مرگ بر نخواهد گشت
همی دراید در روی تو از آن آژنگ
اگر نخواهی بر دشت ساوه شو بنشین
وگر بخواهی درشو بقلعۀ بشلنگ
خدایگان جهان خسرو بزرگ اورنگ
بر آوردندهٔ نام و فرو برندهٔ ننگ
شَهِ ستوده به نام و شه ستوده به خوی
شهِ ستوده به بزم و شهِ ستوده به جنگ
چو آفتاب سر از کوه باختر بر زد
[...]
ز موج دریا این آبر آسمان آهنگ
کشیر رایت پروین نمای بر خرچنگ
مشعبد آمد پروین او ، که در دل کوه
چو وهم مرد مشعبد همی نماید رنگ
سپهر رنگین زو گشت کوه سیم اندود
[...]
شبی دراز، می سرخ من گرفته به چنگ
میی بسان عقیق و گداخته چون زنگ
به دست راست شراب و به دست چپ زلفین
همیخوریم و همی بوسه میدهیم به دنگ
نبیذ و بوسه تو دانی همی چه نیک بود
[...]
ایا فروخته از فر و طلعتت او رنگ
زدوده رای تو ز آیینه ممالک زنگ
بلند رای تو خورشید گنبد دولت
خجسته نام تو عنوان نامه فرهنگ
ز نور رای تو مانند روز گردد شب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.