گنجور

 
 
 
سنایی

گر سنایی دم زند آتش درین عالم زند

این جهان بی‌وفا چون ذره‌ای بر هم زند

آدمی شکل‌ست لیکن رسم آدم دور ازو

از هوای معرفت او لاف کی ز آدم زند

این جهان چون ذره‌ای در چشم او آید همی

[...]

امیرخسرو دهلوی

تا کی آن زلف پریشان وقت ما بر هم زند

آه دودآلود ما آتش بر این عالم زند

می خورم من خون به یاد لعل دلداری و هیچ

کس ازین قصه نمی یارد که با او دم زند

لعل جان بخش تو گاه خنده پسته دهان

[...]

اهلی شیرازی

ابر نوروزی چو گل را بر ورق شبنم زند

غنچه تر سازد دماغ و خنده بر عالم زند

ای رقیب این جور تا کی کآخر اندر خرمنت

دود آه شب نشینان آتش ماتم زند

گریه حسرت ز حد شد ساقیا ساغر بیار

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اهلی شیرازی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه