برده تیغ ابرویت آب از دم شمشیرها
زخم کاری خوردهای مژگان شوخت تیرها
پیش خطت عاشقان را کم شده تدبیرها
ای زبون در حلقه زنجیر زلف شیرها
سر به صحرا داده یی زلف خوشت نخجیرها
منت احسان گدا از اهل دنیا می کشد
ساغر از لب تشنگی خود را به مینا می کشد
آب صاف تیره را مرکز به دریا می کشد
گفتگوی کفر و دین آخر به یکجا می کشد
خواب یک خوابست اما مختلف تعبیرها
ای ز شرم عارضت گردید در گلشن گل آب
غنچه دارد از لبت سر در گریبان حجاب
در گلستانی که باشد دیده شبنم به خواب
می کند باد صبا هر روز پیش از آفتاب
دفتر حسن تو را از بوی گل تفسیرها
تا مرا افگنده چشم پر خمارش از نظر
نیست همچون شمع در عالم مرا پروای سر
خط روی یار شد در ملک جانم رخنه گر
از سر تعمیرم ای خضر مروت در گذر
بر نمی دارد مرا از خاک این تعمیرها
سیدا از گریه تا کی دشت را جیحون کنم
لاله صحرا نیم دامان خود پر خون کنم
کی توانم بر سر خود خاک چون مجنون کنم
من کیم صایب که دست از آستین بیرون کنم
در بیابانی که ناخن می گذارد شیرها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت محبوبش اشاره میکند و زخمهای عشق را به تصویر میکشد. او از درد و رنجی که عشق به او تحمیل کرده، سخن میگوید و از عواطف و احساسات عمیق خود پرده بر میدارد. شاعر در توصیف محبوب خود، از زلفهایش به عنوان زنجیری یاد میکند که او را اسیر کرده است. همچنین به گفتگوهای بین دین و کفر و خوابهای پنهان در زندگی اشاره میکند. در انتها، او به ناتوانی خود در برابر عشق اعتراف میکند و بیان میکند که چگونه عشق او را به حالت جنون کشانده است. Ausdruckی از عشق عاشقانه و در عین حال دردناک که در دنیای ناامن و وحشیانه عشق تجربه میشود.
هوش مصنوعی: تیغ ابروی تو همچون شمشیری تند و برنده است که آبرویم را به خطر میاندازد و زخمهای عمیق بر من میگذارد. مژگان زیبا و خمیدهات مانند تیرهایی هستند که مرا تحت تأثیر خود قرار میدهند و به قلبم میزنند.
هوش مصنوعی: در مقابل زیبایی تو، عشقورزان دیگر نمیتوانند فکر کنند و تدبیر کنند. ای کسی که در دام زلفهای شیرین تو گرفتار آمده، همگی به زنجیر محبت تو افتادهاند.
هوش مصنوعی: به دشت و دمن رفتهای و زلف زیبایت مانند یک طعمه برای شکارچیان است.
هوش مصنوعی: انسانی که در دنیا به دیگران احسان میکند، با داشتن عطش و خواستههای درونی خود، تلاش میکند تا از خوشیها و زیباییهای زندگی بهرهمند شود و به نوعی تلاش میکند تا با آنچه دارد، خود را سیراب کند.
هوش مصنوعی: آب زلال و آرام در نهایت به دریا میرسد. در نهایت، بحثهای دینی و کفر هم به یک نقطه مشترک میرسند.
هوش مصنوعی: خواب یک پدیده است، اما هر کسی آن را به شکلهای متفاوتی تفسیر میکند.
هوش مصنوعی: ای صورت زیبایت باعث شرم و حیا در گلستان شده است، چنانکه گلها از لبان تو رازها را پنهان کردهاند و خود را در چادر پوشاندهاند.
هوش مصنوعی: در باغی که شبنم بر روی گلها نشسته است، باد ملایم هر روز قبل از طلوع آفتاب میوزد.
هوش مصنوعی: کتاب جمال تو سرشار از عطر گلهاست.
هوش مصنوعی: چشم خوابآلود او من را از نظر دور کرده و مانند شمعی که در جستجوی نور است، به هیچ چیز دیگری فکر نمیکنم.
هوش مصنوعی: خط بر روی چهره محبوبم، سبب نفوذ در روح و جانم شده است. ای خضرِ مهربانی، اگر از مسیر مرمت و نجات من بگذری، لطفی کن.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هیچ چیزی نمیتواند مرا از ریشه و مکان اصلیام دور کند. یعنی من هنوز به آن جایی که از آن آمدهام وابسته هستم و تحت تأثیر تغییرات یا سازههای جدید قرار نمیگیرم.
هوش مصنوعی: من از شدت ناراحتی و گریه تا چه زمانی باید دشت را مثل رودخانهای بزرگ پر آب کنم؟ من مثل لالهای که در صحرا رشد میکند، خودم را در خون غم و اندوه غرق میکنم.
هوش مصنوعی: من کیستم که مانند مجنون، بر سر خود خاک بریزم؟ من کیم که از آستین خود، دستانم را بیرون بیاورم؟
هوش مصنوعی: در جایی که شیرها در حال قلمزنی و نشانهگذاری territory خود هستند و ویراستارانه زمین را تحت کنترل دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.