فراق دوستان چون لاله داغم بر جگر دارد
نشاط باده ایام در پی درد سر دارد
شدم خاک و مرا باد صبا آواره تر دارد
غبارم را نسیم از ناتوانی در به در دارد
غریب کشور طالع چه پروای سفر دارد
به دور حسن خود هم جام ما خواهی شدن آخر
برای دانه ای در دام ما خواهی شدن آخر
چو می روزی تو هم بر جام ما خواهی شدن آخر
به افسون محبت رام ما خواهی شدن آخر
چنین بیگانه گشتن ز آشنائی ها خبر دارد
بتی دارم که چشم مرحمت پیوسته می پوشد
به قول مدعی با قتل من هر لحظه می کوشد
چو بعد از مرگم آن نو خط بغیری باده می نوشد
ز خاکم سبزه می روید ز خونم لاله می جوشد
بهار گلشن خونین دلان فیض دگر دارد
فتاده بر سرم ای همنشینان شعله سودا
چو شمع از سوز دل آتش زنم بر کشور اعضا
مرا از هر طرف گردیده صد درد و الم پیدا
فلک تا آشنا طالع زبون معشوق بی پروا
مگر افتادگی روزی مرا از خاک بردارد
چو شبنم سیدا هر کس که از خود دست می شوید
ره افلاک را ماننده یی خورشید می پوید
به گلشن طوطی و بلبل به صد فریاد می گوید
به قدر همت خود هر که باشد فخر می جوید
چمن گل نیشکر صایب غزل دریا گهر دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس ناتوانی و دلتنگی شاعر در فراق دوستان میپردازد. شاعر با اشاره به درد و غم ناشی از جدایی، توضیح میدهد که با وجود تلاش برای شادی و خوشی، روحش همواره در رنج است. او به خود میگوید که به خاطر عشق و محبت، به زودی به جمع دوستانش بازخواهد گشت. همچنین او به زیباییهای طبیعت و تجلیات عشق در آن اشاره میکند و اینکه از خاک و خون او زندگی دوباره میروید. در نهایت، شاعر از دردهای فراوانی که در زندگی تجربه کرده است، گلایه میکند و تلاش میکند تا با نگاهی مثبت به زندگی و عشق، بر این مشکلات غلبه کند.
هوش مصنوعی: دوری از دوستان برای من مانند داغی است که بر قلبم نشسته است و شادابی و طراوت زندگی تحت تأثیر این درد به سختی حس میشود.
هوش مصنوعی: من تبدیل به خاک شدم و باد صبا مرا بیشتر سرگردان کرده است، غبارم را نسیم به خاطر ناتوانیام به هر سو میبرد.
هوش مصنوعی: انسانی که در دیاری بیگانه زندگی میکند، چه اهمیتی به سفر و دوری از وطن دارد.
هوش مصنوعی: در اطراف زیبایی خود، روزی به ما جذب میشوی و نهایتاً به خاطر رسیدن به خواستهات در دام ما خواهی افتاد.
هوش مصنوعی: زمانی که تو به میگساری میپردازی، در نهایت با جاذبهی عشق ما آرام و دلنواز خواهی شد.
هوش مصنوعی: آنقدر از آشنایان و روابطش دور شده که دیگر از آنها خبر دارد.
هوش مصنوعی: من کسی را دارم که همیشه با نظر مهربانش به من توجه دارد و به گفتهی مدعی، او در هر لحظه با تلاش و کوشش خود به من آسیب میزند.
هوش مصنوعی: پس از مرگ من، کسی دیگر از شراب لذت میبرد و از خاک من گیاهان سبز میشوند و از خونم گلهای لاله میرویند.
هوش مصنوعی: بهار بهار، گلهای زخمخورده و دلشکسته، حال و هوای دیگری دارد.
هوش مصنوعی: ای همراهان! شعلههای عشق و جنون بر من فرود آمده است، مانند شمعی که از سوز دل میسوزد و آتش بر بدنم میزند.
هوش مصنوعی: من در هر گوشه و کناری درد و رنجهای زیادی را تجربه کردهام، مانند اینکه ستارهها و سرنوشت من، بیتوجهی معشوق را نشان میدهند.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که روزی به خاطر تواضع و فروتنی، من از زمین برداشته شوم؟
هوش مصنوعی: هر کس که از خود رهایی یابد و خود را از قید و بندهای دنیوی آزاد کند، مانند شبنمای که بر گلبرگها نشسته است، میتواند به اوج مقام و معرفت برسد و مانند خورشید در آسمان تابناک و درخشان شود.
هوش مصنوعی: در باغی که طوطی و بلبل به صدای بلند صحبت میکنند، هر کسی بر اساس توانایی و تلاش خود به دنبال کسب افتخار است.
هوش مصنوعی: چمن و گل و نیشکر زیباییهای خاص خود را دارند و صایب شاعر در اشعارش مانند دریا، جواهراتی بینظیر دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.