نگار شاطری دارد رخم زرد
نه شاطر بلکه خورشید جهانگرد
نزاکت جلوه او را هم آغوش
خرام قامتش از دل برد هوش
لبانش همچو آب زندگانی
خضر زان یافت عمر جاودانی
نهال قامتش هنگام رفتار
قیامت را کند از خواب بیدار
قدش در گلشن جانهاست سروی
بود رفتار او همچون تذروی
به صحرا آهوان وقت رسیدن
ازو گیرند سرمشق دویدن
به ماه و مهر در هم پیشگی ها
گرو بر دست در بالا دویها
ندارد ساعتی در یک زمین تاب
سراپا در تحرک همچو سیماب
دونده چون خیال دوربینان
پرنده همچو چشم نوغزالان
به عشوه آهوان را بنده کرده
به جلوه سرو را شرمنده کرده
چو دیده جلوه آن قد دلجو
تذرو و باغ شهپر داده با او
نگویم پر یکی پروانه دشت
که سرگردان به گرد او همی گشت
همای آسا بهر جانب روان است
پر طاوس او را سایه بان است
رسانده پر بدانجا پایه خویش
کشیده سرو را در سایه خویش
کمر بسته چو کوه آن دشت پیما
نهاده پای در دامان صحرا
خدنگ غمزه اش تا پر نشسته
میان سینه پیکان زنگ بسته
فغان زنگ او تا در میان است
مرا افغان میان جان نهان است
چو زنگ او لب پر خنده دارم
دل خود را با فغان زنده دارم
هوای شهپر او حاصلم برد
فغان زنگ او زنگ از دلم برد
بر آن شاخ گل تا پر نهاده
مرا سودای او بر سر فتاده
نهال قامت آن سرو مانند
فرو رفته به گرداب کمربند
بیا ای سیدا ختم سخن کن
سخن با عندلیبان چمن کن
به یادش بعد ازین دلریش منشین
کمربسته به خون خویش بنشین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت یک دختر به نام نگار شاطری است. او نه تنها ظاهری زیبا و دلربا دارد، بلکه حرکاتش و حضورش نیز تاثیرگذار و شگفتآور است. شاعر به تشبیهات مختلفی اشاره میکند که نشاندهنده لطافت و شجاعت او است. نگار همچون خورشید درخشانی است که به همه چیز روشنایی میبخشد و با زیبایی خود، حتی سروهای باغ را شرمنده میکند. حرکات او به حدی نرم و سریع است که مانند پرندگان و آهوان در طبیعت به نظر میرسد. شاعر در نهایت از زیبایی و جذابیت او به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و از او میخواهد که سخنرانی خود را به پایان برساند و به یاد او، دلش را با شوق و عشق پر کند.
هوش مصنوعی: چهرهی زیبای محبوبم به رنگ زرد است، نه به خاطر اینکه کارگری باشد، بلکه به دلیل درخشش و زیباییاش مانند خورشید که در آسمان سفر میکند.
هوش مصنوعی: نرمی و لطافت او چنان دلربا است که راه رفتن او تمام هوش و حواسم را از من میگیرد.
هوش مصنوعی: لبان او مانند آب زندگانی خضر است، به همین دلیل عمرش جاودانه و پایدار شده است.
هوش مصنوعی: شکوفایی و زیبایی وجود او، در زمان وقوع قیامت، توجه همه را جلب میکند و باعث میشود که آنها از خواب غفلت بیدار شوند.
هوش مصنوعی: او همچون درخت سرو، در باغ زندگیها قد بلند و زیباست و رفتارش به دلنشینی و لطافت یک پروانه است.
هوش مصنوعی: در صحرا، آهوان وقتی که به مقصد میرسند، راه و روش دویدن را از یکدیگر یاد میگیرند.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به زیبایی و درخشندگی ماه و خورشید دارد و نشاندهنده تعهد و دوستی است. به نوعی میتوان گفت که این زیباییها در کنار هم به دست آمدهاند و به شکلی از ارتباط و نزدیکی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: هیچ ساعتی در این دنیا وجود ندارد که در حال غفلت و رکود باشد، همچنان که جیوه همیشه در حال جنب و جوش است.
هوش مصنوعی: دونده مانند تصورات و افکار خویش به جلو میدود و حرکاتش شبیه به نگاههای تیزبین و سریع غزالهاست.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و ناز او، آهوان را به تسخیر خود درآورده و با جلوهگریاش حتی سروها را به شرم واداشته است.
هوش مصنوعی: وقتی چهره زیبا و قد بلند او را میبینی، دلشکستگی و اندوهی که در دل داشتی را فراموش میکنی و مانند باغی که به سرسبزی و زیبایی رسیده، سرشار از شادی و سرور میشوی.
هوش مصنوعی: نمیگویم که پروانهای در دشت وجود دارد که به طور دائم در حال پرواز دور آن میچرخد و بیهدف است.
هوش مصنوعی: پرندهای چون همای با آرامش به سوی هر سمت در حال پرواز است و در این میان، سایهای مانند پر زیبای طاووس، او را محافظت میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای آن است که کسی از آموختهها و تجربههای خود بهرهبرداری کرده و به جایی رسیده است که در آن سایهاش، دیگران و چیزهای خوب رشد کرده و نمو پیدا کردهاند. به عبارت دیگر، موفقیت و رشد فرد تأثیر مثبتی بر اطرافیان و محیطش گذاشته است.
هوش مصنوعی: با عزم و ارادهای محکم و استوار مانند کوه، آن مسافر بیابان، پاهایش را بر زمینهای وسیع صحرا گذاشته است.
هوش مصنوعی: نگاه جذاب و دلربایش مانند تیر، درست در قلب من نشسته و زخم کرده است.
هوش مصنوعی: در دل من فریاد و نالهای وجود دارد که هیچکس نمیتواند آن را بشنود و تنها خودم احساسش میکنم. صدای زنگ او در گوشم میپیچد و باعث میشود این درد و اندوه در وجودم عمیقتر شود.
هوش مصنوعی: وقتی صدای خندهاش را میشنوم، دل خود را با زاری و اندوه زنده نگه میدارم.
هوش مصنوعی: احساس عشق و دلبستگی به او مرا به سرزمین آرزوهای زیبا برد و صدای غمناک او تمام غمهای من را از بین برد.
هوش مصنوعی: روی آن شاخه گل، من نشستهام و در دل به یاد او فکر میکنم.
هوش مصنوعی: قامت او مانند درخت سروی است که در گودالی از کمربند آب فرو رفته است.
هوش مصنوعی: بیا ای آقای من، صحبت را به پایان برسان و با بلبلان باغ گفتوگو کن.
هوش مصنوعی: به خاطر او بعد از این دلخوشی نکن و با درد و رنج خودت روبرو شو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.