مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و رفتی
به روی خویش چون آئینه میزان کردی و رفتی
تو را آورده بودم از برای حل مشکل ها
چو دیدی مشکل من بر خود آسان کردی و رفتی
کشیدی دامن خود از کفم ای لاله روی من
مرا چون داغ آتش در گریبان کردی و رفتی
روم چون گردباد و در بیابان ها وطن سازم
مرا مانند مجنون خانه ویران کردی و رفتی
نه بیند بعد از این پهلوی زارم خواب آسایش
به روی بسترم خار مغیلان کردی و رفتی
به داغ سینه مرهم جستم و الماس پاشیدی
گلستان مرا بر خاک یکسان کردی و رفتی
به چشم سیدا ای بی ترحم ای جفا پیشه
به جای توتیا ریگ بیابان کردی و رفتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.