گنجور

 
سیدای نسفی

ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو

بیرون ز خانه ای چمن دلگشا مرو

محراب از انتظار تو آغوش کرده وا

بر خانه خدا ز برای خدا مرو

یکجا نشین به معنی بیگانه خوی کن

بیرون ز خود به هر سخنی آشنا مرو

ناموس بلبل چمن خود مده به باد

چون بوی گل به آه نسیمی ز جا مرو

جای تو چشم من بود ای نور چشم من

مانند سرمه سر زده در دیده ها مرو

هر جا رود ز سایه جدا نیست آفتاب

کم نیستم ز سایه تو از من جدا مرو

مانند کوه پای به دامن کشیده دار

چون برگ کاه بر طرف کهربا مرو

ماهی به آب زنده و من با وصال تو

یعنی که دور از نظر سیدا مرو