گنجور

 
سیدای نسفی

پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو

شدست خشک دهان پیاله ها بی تو

ز هیچ گوشه صدایی برون نمی آید

گره شد به گلو آه و ناله ها بی تو

کبوتری که برد نامه ها را نمی یابم

نوشته طوطی کلکم رساله ها بی تو

خمیده پشت جوانان به زیر بار غمت

برابرند به هفتاد ساله ها بی تو

به روی باغ بود سبزه نیش زهرآلود

شدست چشمه خون داغ لاله ها بی تو

ستاده اند به یکجا چو آهوی تصویر

نگه رمیده ز چشم غزاله ها بی تو

ز دستبرد فلک ساغری به جای نماند

شکسته سنگ حوادث پیاله ها بی تو

کسی به داد دل ما و سیدا نرسید

به گلشن آمده کردیم ناله ها بی تو

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode